مجله گیچ gich.ir: درخت در قرآن دارای جایگاه بوده و بارها به آن اشاره شده است. اهمیت این مقاله در آن است که انسان به عنوان موجودی هوشمند و فانی، در طول حیات خود در زمین تغییر ایجاد میکند.
گاهی این تغییر با اتکا بر حواس پنج گانه و بدون توجه به بعد معنوی درخت، گیاه و جامدات است. در حالی که طبق گزارش تجربه گران مرگ تقریبی، درخت از درک و شعور برخوردار است. یعنی تبعات رفتار ما در جهان هستی با درختان، در جهان پس از مرگ و سرنوشت ارواح تاثیر دارد.
به عبارت دیگر تاثیر رفتار محدود به زمان، مکان و موجودات زنده نمیشود. بلکه بازتاب و زنجیرهای بلند، پیوسته و فارغ از زمان و مکان دارد که حتی گیاهان، سنگ، کوه و… را هم دربر میگیرد.
درخت و واژه شناسی آن در قرآن
واژه شناسان«شَجَر» را چنین تعریف میکنند: «هر روییدنی که تنه دارد»(۲) و آنچه تنه ندارد را «نجم، عشب و حشیش»(۳) می نامند.
واژه شجر در قرآن به معنای «مشاجره و تنازع» نیز به کار رفته است.
فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ﴿۶۵﴾
به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن حقیقی نخواهند بود، مگر آنکه تو را در آنچه میان خود نزاع و اختلاف دارند به داوری بپذیرند؛ سپس از حکمی که کرده ای در وجودشان هیچ دل تنگی و ناخشنودی احساس نکنند، و به طور کامل تسلیم شوند. (۶۵) – سوره نسا، آیه ۶۵
که این معنا نیز به معنای درخت نزدیک است و با آن مناسبت دارد. به عبارت دیگر منازعه را از آن جهت تشاجر (مشاجره) گویند که سخن دو خصم یا خصوم مثل برگ و شاخه درخت به هم مختلط می شوند.»
۱. درخت در قرآن و تسبیح خداوند
بر اساس آموزه های قرآن، هر چه در عالم آفرینش، لباس هستی پوشیده و «هست» گردیده با زبان حال و قال به تسبیح و تقدیس خداوند متعال مشغولاند. شیخ بهایی در دیوان اشعار خود میگوید:
هر کس به زبانی صفتِ حمدِ تو گوید بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه
ما آدمیان به دلیل محصور بودن در حصار مادیات و سرگرم شدن به تأمین حوائج مادی خویش (که گاه با گناه و نافرمانی خداوند نیز همراه می شود) از درک ذکر پیوسته درختان و آفریدههای خداوند ناتوانیم:
تُسَبِّـحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِیهِنَّ ۚ وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّـحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰکِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ ۗ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا ﴿۴۴﴾
آسمان های هفتگانه و زمین و هر کس که در آنها است، او را تسبیح می گویند، و هیچ چیزی نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او می گوید، ولی شما تسبیح آنها را نمیفهمید، یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است. (۴۴) – سوره اسراء آیه ۴۴
«درخت» نیز جزئی از عالم مخلوقات است. پس درخت هم هماهنگ با سایر اجزای هستی، صبح و شام به تسبیح، تحمید و تهلیل آفریننده توانای خویش میپردازد.
درخت در قرآن و چگونه تسبیح خداوند را میگوید؟!
علامه طباطبایی بحث مفصلی را در تفسیر آیه ۴۴ سوره اسرا، در جلد ۱۳ المیزان، مطرح کرده است.
«… حق این است که تسبیح تمامی موجودات تسبیح حقیقی و قالی است. چیزی که هست قالی بودن لازم نیست حتماً به الفاظ شنیدنی و قراردادی بوده باشد.
پس اینکه فرمود: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الاَْرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ» تسبیح حقیقی را که عبارت است از تکلم برای هر وجودی اثبات می کند.
آری هر موجودی با وجودش و آنچه مربوط به وجودش می باشد و با ارتباطی که با سایر موجودات دارد، خدای را تسبیح می کند و بیانش این است که پروردگار من منزه تر از این است که بتوان مانند مشرکین نسبت شریک و یا نقص به او داد.
و اینکه فرمود: «وَ اِنْ مِنْ شَی ءٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»، مقصود این است که بفهماند تسبیح برای خدا اختصاص به طایفه و یا نوع معینی از موجودات ندارد، بلکه تمامی موجودات او را تسبیح می گویند.» – (علامه طباطبایی، تفسیر سوره اسراء آیه ۴۴، در جلد ۱۳ المیزان)
درک تسبیحات درخت چطور ممکن میشود؟
نتیجه آنکه تمامی هستی و از جمله درخت پیوسته به تسبیح خداوند مشغولاند و این تسبیح به زبان قال و به تعبیر بهتر با کلام صورت میگیرد.
- سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿١﴾
- آنچه در آسمانها و زمین است، خدا را [به پاک بودن از هر عیب و نقصی] میستایند، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱) – سوره حدید آیه یکم
درک تسبیح موجودات برای آدمیان امکان پذیر نیست. در این میان، عده کمی به دلیل مجاهدت مدام با نفس سرکش و رسیدن به مراتب قرب الهی و اوج قلههای عرفان و معنویت، شنوای اسرار مگوی جهان هستیاند. ایشان صدای تسبیح همه موجودات را میشنوند؛ مولوی میگوید:
نُطقِ آب و نُطقِ خاک و نطق گِل هست محسوس حواسِ اهل دل
ما آشنای این پرده پر رمز و راز نیستیم و نامحرمیم، از آن رو از آن اسرار نیز بی خبریم، حافظ میگوید:
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جایِ پیغام سروش
۲. درخت در قرآن و سجده در برابر خداوند
درخت در قرآن به عنوان یکی از ساجدین عنوان شده است. در آیات ۱۸ سوره حج و آیه ۶ سوره الرحمان، سخن از سجده موجودات در برابر پروردگار به میان آمده است.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَکَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَکَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ۩ ﴿١٨﴾
آیا ندانستهای که هر که در آسمانها و هر که در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم برای او سجده می کنند؟ و بر بسیاری [که از سجده امتناع دارند] عذاب، لازم و مقرّر شده است. و کسی را که خدا خوار کند، گرامی دارندهای برای او نیست؛ به یقین خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد. (۱۸) – سوره حج، آیه ۱۸
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ یَسْجُدَانِ ﴿۶﴾
و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می کنند؛ (۶) – سوره الرحمان، آیه ۶
مقصود از این سجده چیست و چگونه است؟
ابتدا باید معنای «سجده» را دریابیم:
سجده در لغت به معنی تذلل، خضوع و اظهار فروتنی است. راغب گوید: السُّجُودُ أَصْلُهُ التَّطامُنُ وَ التَّذَلُّلُ، و طبرسی فرموده: سجود در لغت خضوع و تذلل است. (قاموس قرآن، جلد ۳، ص ۲۲۵)
سجده بر دو قسم است، تشریعی و تکوینی:
سجده تشریعی همان فعلی است که به صورت امری واجب در اغلب نمازها انجام می پذیرد. یعنی گذاردن پیشانی و کف دو دست و سر دو زانو و نوکِ انگشتان بزرگ پا بر خاک.
سجده تکوینی همان است که از معنای این کلمه دریافت می شود. سجده تکوینی به معنای تذلل و خضوع و اظهار فروتنی است.
حال با توجه به معنای این واژه و اقسام آن، می گوییم در آیه مذکور چون خداوند بحث سجده را به غیر عقلا از قبیل خورشید و ماه و ستارگان و کوهها {و درختان} نسبت داده، خود دلیل بر این است که مراد از آن سجده تکوینی است.
نه سجده تشریعی و تکلیفی … و می فهماند که معنای کلام این است که مخلوقات عِلوی و سِفلی، چه آنها که عقل دارند و چه آنها که ندارند، در وجودشان خاضع و متذلل در برابر عزت و کبریایی خدایند. و مدام با هستی خود به طور تکوین و اضطرار سجده می کنند. (المیزان، علامه محمدحسین طباطبایی، ج ۱۴، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص ۳۶۰)
از آنچه گفتیم در می یابیم که درخت همچون کل هستی، مطیع امر خداوند است. درخت در برابر ذات کبریایی خود خاضع و خاشع است.
درخت ذرهای از قوانین خداوندی حاکم بر عالم آفرینش تخلف نمی کند. درخت همچون بندهای سر به راه و مطیع در مسیر اوامر الهی حرکت میکند.
۳. درخت در قرآن و نشانه قدرت خداوند
درختان هر یک به تنهایی آیاتی هستند که قدرت و توانایی خداوند را در منظر چشم هر بینندهای به نمایش میگذارند. هر بخش از این آفرینش شگفت انگیز خداوند، دفتری عظیم از معرفت خداوند بزرگ است. سعدی میگوید:
برگِ درختانِ سبز در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است معرفت کردگار
بر اساس آموزههای قرآن کریم:
هر چه در عالم آفرینش، لباس هستی پوشیده و«هست» گردیده به تسبیح و تقدیس خداوند متعال مشغولاند.
ولی باید توجه داشت که در کار خلقت و آفرینش، درختان همواره مورد غفلت عامه قرار میگیرد. تنها عدهای اندک که دانایان حقیقی و به قول قرآن «اولوا الالباب» هستند، بدان وقوف و آگاهی پیدا میکنند.
همانا «آفرینش حیات در دل بذر و نهالی است که به مرور ایام از آن درختی تنومند میسازد.»
ما هر گاه به درخت مینگریم، پیش از هر چیز محو جمال ظاهری آن و برگ و شکوفه و میوهاش می شویم. کمتر کسی را میتوان یافت که از این پرده و حجاب ظاهری عبور کرده، به عمق و معنا و حقیقت مطلب پیببرد.
درخت و نیروی هستی بخش؛
آری، شگفت انگیزتر از «برگ درختان سبز در نظر هوشیار» همانا آن نیرویی است که باعث سبزی و حیات آن می شود.
از این رو در آیه ۶۰ از سوره نمل، پس از اشاره به آفرینش آسمانها و زمین و نزول باران از آسمان، به رویش بستانها اشاره شده است.
آنگاه به این نکته مهم پرداخته میشود که انسانها باید به کیفیت ایجاد حیات در درختان نظر افکنند. یعنی اگر آن نیروی حیات دهنده نبود، بذرهای اصلاح شده و بهترین نهالها نیز نمیرویید و کسی از محصولشان برخوردار نمی شد:
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَهٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ﴿۶٠﴾
[آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه آسمانها و زمین را آفرید، و برای شما از آسمان آبی نازل کرد که به وسیله آن باغهایی خرم و با طراوت رویاندیم، که رویاندن درختانش در قدرت شما نیست؛ آیا با خدا معبودی دیگر هست [که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟ نه، نیست]، بلکه آنان مردمی منحرفاند [که برای او شریک می گیرند.] (۶۰) – سوره نمل، آیه ۶۰آری، در امر رویش و رشد و نمو درختان، کار ما آدمیان «تنها بذر افشانی و آبیاری است، اما کسی که حیات را در دل این بذر آفریده و به نورِ آفتاب و قطرات حیات بخش باران و ذرات خاک فرمان می دهد که این دانه را برویانید، تنها خداست. – تفسیر آیه ۶۰ سوره نمل، تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۵۱۴
درخت در قرآن کریم، سوره واقعه
خداوند در آیاتی از سوره واقعه، بار دیگر این حقیقت را مورد تأکید قرار داده است. خداوند در این آیات، از وجدانهای به خواب رفته منکران توحید، پاسخ میخواهد:
أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶٣﴾
مرا خبر دهید آنچه را می کارید، (۶۳)
أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾
آیا شما آن را می رویانید، یا ما می رویانیم؟ (۶۴)
…أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ﴿٧٢﴾
آیا شما درخت آن (آتشی که افروخته است) را به وجود آوردهاید یا ما آفریدهایم؟ (۷۲) – آیات سوره واقعه
در دو آیه اول سخن از زراعت و کشت و کار است. البته درخت، و کاشت و نگهداری آن نیز خود جزئی از زراعت به شمار میآید. پس میتوان گفت درختکاری نیز مورد شمول این آیات و در واقع مصداق روشن آن است.
در تفسیر نمونه، جلد ۲، ذیل این آیات، بحث زیبایی مطرح شده است. توجه به این تفسیر، به دریافت مقصود کمک شایانی می نماید:
«… [در امر زراعت] کار انسان تنها کشت است. اما رویانیدن تنها کارِ خداست. لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نقل شده که فرمود:
“لا یقولن احدکم زرعت و لیقل حرثت فان الزارع هو اللّه”
هیچ یکی از شما نگوید من زراعت کردم، بلکه بگوید کشت کردم؛ زیرا زارع حقیقی خداوند است.
شرح این دلیل چنین است که انسان کاری را که در مورد زراعت میکند بی شباهت به کار او در مورد تولد فرزند نیست.
دانهای را میافشاند و کنار میرود، این خداوند است که در درون دانه، یک سلول زنده بسیار کوچک آفریده. که وقتی در محیط مساعد قرار گرفت در آغاز از مواد غذایی آماده در خود دانه استفاده می کند. جوانه می زند و ریشه می دواند.
سپس با سرعت عجیبی از مواد غذایی زمین کمک می گیرد. و دستگاههای عظیم و لابراتوارهای موجود در درون گیاه به کار میافتد و غوغایی برپا میکند. ساقه و شاخه و خوشه را میسازد و گاه از یک دانه صدها یا هزاران دانه بر میخیزد… .»
درخت نشانه قدرت و نیروی حیات بخش خداوند؛
این تنها برگ و ساقه، شاخه و ریشه، میوه و شکوفه، و قد و قامت و شکل و شمایل درخت نیست که به انسان درسِ توحید و خداشناسی می دهد.
بلکه انسان اندیشمند در ورایِ این ظواهر، قدرتی عظیم تر را مییابد. نیرویی فوقالعاده را مشاهده میکند که همه آنها محصول قدرت و نیروی الهی است. نیروی حیاتی که خداوند در بذر و نهال و درخت دمیده و آن را تبدیل به مخلوقی زیبا و شگفت انگیز میکند.
پایان