کودک کار محیطزیستی، بهرهکشی مدرن...!

کودکان آسیبپذیرترین قشر جامعه هستند. سازمانهای جهانی و برخی نهادها طی دهههای گذشته تلاشهای بسیاری برای مبارزه با بهرهکشی از کودکان انجام دادهاند. اما هنوز کودکان قربانی جنگ و خشونت، آتشسوزی مدرسه، تصادف سرویس، تجاوز، کودک همسری، قتل ناموسی و… میشوند. شاید سادهترین نوع کار کودکان که رواج زیادی پیدا کرده استفادهی ابزاری از آنها در فضای مجازی باشد. از امیر حسین (کچلیک ۱۳۹۶) گرفته تا امروز که روز جهانی مبارزه با کار کودکان (۱۲ ژوئن-۲۲خرداد) است و ماجرایی که در ایران تیتر اخبار و نقل محافل شد.
احسان میرزائی – مدیرمسئول
مجله گیچ را در فضای مجازی دنبال کنید:
بهره کشی از کودکان به اسم طبیعت و محیط زیست
مجله گیچ gich.ir احسان میرزائی: حالا برخی ناراحتاند که چرا ورود او به مناطق حفاظت شده ممنوع شد. یا به مانند دایهای نگرانتر از مادر میگویند او سنی ندارد و بچه است. یا این ماجرا را به اعتراضات اخیر پیوند میزنند. برخی رسانهها نیز برخلاف رسالت خود صرفا موج سواری را در دستور کار دارند.
در حالی که فاجعهی اصلی پدیدهی “کودکان کار مجازی یا اینترنتی” هستند. کودکانی که بر خلاف رویهی طبیعی زندگی , با هدایت و اجبار (در پوشش تشویق) والدین یا دیگران به بلاگر و اینفلوئنسر تبدیل میشوند.
اکنون برای درک بهتر از ماجرا باید به مواردی ورای آنچه میبینیم (اشک و گریه) بپردازیم. به کودکی که حقوق او توسط بزرگسالان زیر پا گذاشته شده است. کودکی که میتوانیم او را در ردیف کودکان کار خیابانی قرار دهیم. رویهای که طی سالهای گذشته با گسترش شبکههای ارتباطی و اجتماعی به پدیدهای اجتماعی تبدیل شده است.
کودکان به روشها مختلفی به کار گرفته میشوند؛ شاید در پس این پدیده دلایل اجتماعی و اقتصادی نیز وجود داشته باشد. در هر صورت برخی افراد کودکان را به بلاگر و چهرهی محیطزیستی تبدیل میکنند. به عبارت دیگر آنها “کودک کار محیط زیستی” هستند.
بی اعتنایی به حقوق کودک
گویا رفتار و گفتار احساسی، قضاوت، ساده انگاری و نگاه سطحی در بسیاری از رویدادهای داغ اجتماعی بر تفکر خردمندانه و صبورانه و خویشتنداری عقلانی تقدم داشته و دارد. به همین دلیل است که در پی هر رویدادی هزاران ساعت از وقت ارزشمند شهروندان صرف دنبال کردن ماجرایی جعلی میشود. آنها در این فرایند در گرداب و گردباد اطلاعات جعلی قرار میگیرند.
برخی در پی دنبال کردن رویداد تحت تاثیر قرار گرفته و در گرداب اطلاعات جعلی به عمق افسردگی و استیصال (انفعال و زوال) فرو میروند. گاهی در گردباد به اوج هیجان و جو گیری (واکنش غیر عقلانی و اقدام غیر منطقی) میرسند. پیگیری منفعلانهی رویدادها توسط افراد تبعات مختلف فردی و اجتماعی را در پی دارد.
تمام اینها در مجموع باعث هدر رفتن وقت، انرژی و فرصتها برای یک جامعه است. در کنار آن هزینههای نامتعارف فردی و اجتماعی نیز بالا میرود. افراد هتک حرمت میشوند و اعتبار فعالیتهای اجتماعی (محیطزیستی) کاهش مییابد. اعتماد عمومی نسبت به فعالیتهای داوطلبان از بین میرود.
- آموزش پخت نان بربری خانگی
- آموزش پخت نان تافتون خانگی
- راهکارهای جلوگیری از اسراف نان
- اهمیت تخمیر و عمل آوردن خمیر
- انواع آرد و ویژگی آرد کامل
- نان سلامت در باشگاه کسب و کار گیچ
نقش والد در نقض حقوق کودک
در نمونهی این کودک کار محیطزیستی که از خود ویدویی احساسی منتشر کرد. اگر در ابتدا والد وی خود را ملزم به رعایت حقوق کودک کرده بود هرگز کار به اینجا نمیرسید. اکنون رسانهها، سازمان محیطزیست و… زمان، انرژی، سرمایه و فرصتی را که باید صرف حفاظت از طبیعت جانداران کنند را صرف تهیه بیانیه، انتشار گزارش، پاسخ دادن به شایعات، تکذیب و… کردهاند.
نقش کنشگران محیط زیست در ماجرای این کودک
همینطور اگر کنشگران محیط زیست نسبت به حقوق کودک آگاه بودند. از ابتدای روی کار آمدن این کودک کار محیطزیستی با رفتار احساسی و سطحی مبادرت به معرفی وی و بازنشر پستهای او نمیکردند. این کودک کار بخش زیادی از شهرت خود را مدیون مخاطبان ردیف اول خود یعنی جامعه محیط زیستی است.
سازمانهای مردمنهادی که او را به نقاط مختلف کشور دعوت میکردند. جریانی که باعث شد پای این کودک به تلویزیون برسد.
نقش سازمانهای دولتی در پایمال کردن حقوق کودک
همینطور اگر سازمان محیط زیست و سازمان منابع طبیعی خود را نسبت به رعایت حقوق کودک ملزم میدانستند. هرگز طرحهای همیار محیط زیست و انتخاب چهرههای محیطزیستی را از بین کودکان برگزار نمیکردند. نباید اینطور باشد که سازمانها به کودکان نگاه ابزاری داشته باشند و آنها را بدون رعایت حقوق قانونی خود بکار بگیرند.
در این بین بسیاری فحش دادند و بسیاری فحش خوردند و اعصاب و روان تمام طرفهای ماجرا بهم ریخت. در مجموع جامعه محیطزیستی باید بداند که کودکان هرگز مسئول نابسامانی محیطزیستی نبوده و نیستند. احدی نباید برای بهبود و رفع مسائل و بحرانها از آن کودکان مایه بگذارد.
رویههای جعلی و نمایشهای بی فایده اما خطرناک
رویهای که برای این کودک کار محیط زیستی طراحی شده یک رویهی جعلی است. به مانند همان کودک آتش به اختیار که در رویهای جعلی گرفتار شد و متاسفانه عاقبت خوبی هم نداشت. نمونهی دیگر رویههای جعلی خطرناک مجمع کارت فروشان محیطزیستی بود که انحراف بزرگی از معیارهای اصلی کنشگری، مطالبه گری، کار داوطلبانه و… بود.
بذر نامبارک رویههای جعلی در بستر تفکر منفعل و ناآگاه جامعه کاشته و پرورده میشود. رویههای جعلی زیادی طی سالهای گذشته در فضای مجازی شکل گرفته است. مانند پیام پخش کردن هسته میوهها در طبیعت و طرح مردمی کاشتن یک میلیارد نهال.
منشا و ریشهی رویههای جعلی
منشا بیشتر این رویهها عدم تعهد و پایبندی به اصول اخلاقی و انسانی، علم و دانش، خرد و منطق است. همینطور ریشهی آن در منفعت طلبی و… میباشد. آنچه در رویههای جعلی اتفاق میافتد هدف قرار دادن احساسات مخاطبین است. طوری که مخاطب، در گرداب و گردباد اطلاعات جعلی تعریف وارونهای از علم و دانش، خرد و منطق را دریافت میکند. به عبارت دیگر صحنهگردان رویه جعلی باعث انحراف و فریب افکار عمومی میشود.
در آن سو زود باوری و ساده انگاری پاشنهی آشیل مخاطبان است. مردمی که شاید فرصت کمتری برای ریشهیابی مسائل و کشف حقیقت داشته باشند. برخی از آنها با در تلههای فکری همذات پنداری و تعمیم مسائل به یکدیگر به جمعبندی و نتیجه گیریهای اغراق آمیز و بر خلاف واقعیت میرسند.
آیا کودک کار محیط زیستی در کارزار اخیر خود موفق بود؟
امروزه هر خبر مثبت یا حتی منفی که از افراد منتشر شود به شهرت بیشتر وی منتهی میشود. فرد در میان افراد همفکر و در بین افراد مخالف بیشتر شناخته میشود و این عامل شهرت است. بنابراین کمپین رسانهای این کودک نیز به شهرت بیشتر او دامن زده است. احتمالا اکنون تعداد دنبال کنندگان او در فضای مجازی بیشتر از قبل شده باشد. دنبال کنندگان بیشتری از طیفهای سیاسی مخالف نظام با او آشنا شدهاند. حالا نام، تصویر و ویدئوی او در رسانههای داخلی و خارجی بارها منتشر شده و گروههای هواداری برای او ایجاد شده است.
رسانههای خارجی و به ویژه آنهایی که محور جریان ایران ستیزی هستند خبر را به روش خود منتشر میکنند. رسانههای داخلی نیز به فراخور تعهد و مسئولیت شناسی که دارند به موضوع میپردازند. اما در مجموع تحلیلی وجود ندارد که بخواهد مسئله را ریشهیابی کند و به حقوق پایمال شدهی کودک بپردازد.
برخی او را با گرتا تونبرگ (۲۰۰۳) اهل سوئد مقایسه میکنند. وی در سال ۲۰۱۸ و ۱۵ سالگی اعتصاب و مدرسه را ترک کرد. گرتا سپس در خارج از پارلمان سوئد، تابلویی را در دست گرفت که خواستار اقدام شدیدتر در زمینه اقلیم شد.
ممنوعیت برای کودک کار محیط زیستی
حالا شرایط طوری است که مخاطب (مردم) ابلاغ یا اعمال هرگونه ممنوعیت و محدودیت قانونی در رابطه با این کودک را به نوعی دشمنی تلقی میکنند. برای نمونه اینستاگرام میتواند صفحهی این کودک را به دلیل نقض قانون (فعالیت زیر ۱۸ سال) مسدود کند. اما اگر این کار را انجام دهد مبارزات گروههای هواداری علیه اینستاگرام آغاز میشود.
در مورد قوانین داخلی هم همینطور است. شاید فردی بر اساس روابط یا در قالب مجوز یک سمن چند بار توانسته باشد که وارد مناطق حفاظت شده شود. اما ممکن است یک بار هم یکی از مسئولین بر اساس ضوابط و مقررات اجازه ورود ندهد. در رویهی جعلی اقدام قانونی را منفی و اقدام غیر قانونی را مثبت جلوه میدهند.
حالا در این ماجرا هرچه که فرماندهی یگان محیط زیست بگوید ما طبق قوانین عمل میکنیم، فایده ندارد. چون آن کودک میگوید من قبلا خیلی راحت وارد میشدم و عکس و فیلمها که سند حضور او بوده در پیج او هست. عامهی مردم نیز که درک نسبتا پایینی از اهمیت حفاظت از طبیعت و حیات وحش دارند و فلسفه و ماهیت قوانین حفاظتی را نمیدانند حق را به کودک میدهند.
اینجاست که میتوان گفت یک مشاور رسانهای کاربلد چطور میتواند از وقوع چنین جریانهای فرسایشی و خسته کنندهای پیشگیری کند.
طبیعت حق تمام کودکان
یکی از بنیادیترین حقوق کودکان برخورداری و بهرهمندی از محیط زیست سالم و حضور در طبیعت است. فلسفهی مدارس طبیعت هم بر این اساس بود. بزرگ سالان و مسئولان باید شرایط و زمینه را برای حضور آزادانهی کودکان در طبیعت فراهم کنند. رشد و تعالی جسمانی، شخصیتی و روحانی کودکان در تعامل با عناصر طبیعت باعث شادابی، پویایی و ارتقای سلامت در جامعه میشود.
تحلیل ویدیوی منتشر شده
مشخصا وی در این ویدیو خودش را نمایندهی مطالبهگر یک نسل معرفی نمیکند. او از حق برخورداری و بهرهمندی تمام کودکان از طبیعت نمیگوید. وی در گفتار کودکانهی توام با تفکر بزرگسالانه! صرفا خودش را مطرح میکند. یعنی حتی برخلاف آنچه که در برنامههای تلویزیونی که او را دغدغهمند طبیعت و محیط زیست معرفی میکردند حتی نمیگوید که ناراحتیاش به خاطر طبیعت و حیوانات است.
برخی موارد مطرح شده در این ویدیو:
- “برای ثبت در تاریخ”
- “…برای اولین بار یه نوجوان ۱۴ ساله رو از ورود به… ممنوع میکنن…”
- “از ورود به طبیعت، خاک خودش، از ورود به کوه و جنگل و طبیعت که مال خودشه، حق خودشه”
- “من که عمرم رو گذاشتم پای طبیعت…”
- “زندگیم رو گذاشتم…”
- “…ما حتی زنگ زدیم، به سرهنگ محمدخانی…
- “…چرا همچین حکمی را به من گفتن…”
همچنین در کمپین رسانهای دیگری استوری مشابهی با این جمله در پیج منتسب به وی منتشر شده بود:
- “اولین نوجوان و کوچکترین شخص ممنوع التصویر ایران شدم.”
اما حقوق کودک چه میگوید؟
پیمان نامهی جهانی حقوق کودک
از منظر “پیمان نامهی جهانی حقوق کودک” هیچ تفاوتی میان کودکان وجود ندارد. یعنی زمینه و فرصت برابر بهرهمندی و برخورداری از طبیعت و محیطزیست باید برای تمام کودکان در ایران فراهم باشد. نه اینکه صرفا چند کودک کار محیطزیستی به واسطهی شهرت نا متعارف خود فرصت ورود به مناطق حفاظت شده را داشته باشند.
در ضمن طبیعت فقط مناطق حفاظت شده نیست. بلکه عرصههای طبیعی بسیاری وجود دارد که ورود به آن برای احدی محدودیت ندارد.
در تفسیر پیمان نامهی جهانی حقوق کودک و در سادهترین حالت ممکن واگذاری مسئولیت نگهداری خواهر یا برادر کوچکتر به کودک، مصداق “کار کودک” است.
اصول و دستور العملهای اخلاقی تهیه گزارش از کودکان و نوجوانان زیر ۱۸سال
همچنین در “دستور العمل“ تاکید شده که کودکان و نوجوانان از کلیه حقوق بزرگسالان برخوردارند. در برخی موارد، گزارشنویسی راجع به کودک، میتواند وی و یا دیگر کودکان را درمعرض بدنامی و یاعذاب قراردهد.
اگر در این زمینه تردید و جود داشته باشد، گزارشگر باید جانب احتیاط را رعایت کرده و از آسیب رساندن به کودک پرهیز کند. از آنجایی که چنین شرایطی تعریفی روشن و واضح ندارد،گزارشگر باید در این زمینه با کارشناسان یونیسف و یا دیگر متخصصان در مورد حفظ منافع کودک مشورت کند.
قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب مجلس شورای اسلامی
در “قانون حمایت از کودکان و نوجوانان“آمده:
- کلیه اشخاصی که به سن هجده سال تمام هجری شمسی نرسیدهاند ازحمایتهای قانونی مذکور در این قانون بهرهمند میشوند.
- هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد ممنوع است.
آگاهی و پیروی از این مجموعه قوانین به همهی ما کمک میکند تا در ساختاری نظاممند و قانونی رفتاری ایمن و مسالمت آمیز، خیر خواهانه و حمایتی با کودکان داشته باشیم. طوری که امروز و آیندهی کودکان دستخوش رفتار و تصمیمگیری اشتباه ما نشود.
ما باید برای حضور آزادانه و بازی خود انگیختهی کودکان در طبیعت تلاش کنیم. باید زمینه را برای کشف جهانی هستی توسط کودکان فراهم کنیم. باید اجازه بدهیم کودکان به کمک حواس پنجگانهی خود عناصر طبیعت را بشناسند و درک کنند.
پایان پیام