- مجله گیچ gich.ir منصور ساعی: جریان ارتباطات در یک نظام سنت راهبر، از بالا به پایین، آمرانه و غیرگفتگویی است. جامعه ما از شکافهای سیاسی و اجتماعی هیچ سودی نمیبرد. امروز بیش از همیشه به گفتوگوی ملی بین نسلهای اجتماعی فعال جامعه ایرانی (به ویژه جوانان و نوجوانان) و سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی نیاز داریم.
نویسنده: منصور ساعی
استادیار ارتباطات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
“جان باختن ژینا (مهسا) امینی به ما یاد آوری میکند که استمرار این شیوهها و رفتارها میتواند به انباشته شدن نارضایتیها و هم آیندی بحرآنها در جامعه بینجامد. فرایندی که باعث خسارتها و زیانها و پیامدهای جبران ناپذیری نظیر مرگ امید اجتماعی و مهاجرت نسلهای نو شده و فروپاشی اعتبار و سرمایه اجتماعی نظام سیاسی را به دنبال دارد.”
چرا حجاب به بحران تبدیل میشود؟
مجله گیچ gich.ir به نقل از عصر ایران: ناهمنوایی ارزشهای دولت سنت گرا و نسلهای اجتماعی نوگرا یکی از مسائل جامعه ایرانی است.
نظام سیاسی ما به دلیل سنت گرایی و عدم درک تحولات ارزشی در جامعه امکان درک پذیرش و ارتباط و تعامل با نمایندگان و حاملان ارزشهای نو را از دست میدهد. در نتیجه به دلیل فقدان حمایت از ارزشهای نسلهای نو (خانوادهها و فرزندان آنها) تعارض و کنشهای رفتاری خشونت گرایانه در جامعه شکل میگیرد.
نظام حکمرانی ما نماینده سنت و گذشته نگر است و قوانین و سیاستهای اجتماعی و فرهنگی بر پایه سنت نوشته و ترویج میشود.
جریان ارتباطی بالا به پایین و تبعیت بدون چون و چرا
جریان ارتباطات در یک نظام سنت راهبر، از بالا به پایین، آمرانه و غیرگفتگویی است. فرمان و دستورالعمل صادر میکند و انتظار تبعیت بدون پرسش را دارد.
در صورتی که نسلهای اجتماعی جدید دارای اولویتها و ترجیحات ارزشی و هنجاری و رفتاری متفاوتی هستند. دلیل آن تفاوت زیست نسل جدید در دنیای مدرن است. آنها علاوه بر علاقه به ارزشهای سنتی دارای اولویتها و ترجیحات ارزشی و هنجاری و رفتاری مبتنی به نظام ارزشهای مدرن مانند آزادی و انتخاب فردی، ارتباطات افقی و گفتگویی، برابری طلبی، پذیرش دیگری متفاوت از خود و… هستند.
به دلیل این تحولات ارزشی در جامعه ایرانی، ما نیاز به یک سیاست اجتماعی وفرهنگی مداراگرا و دموکراتیک را مبتنی بر پذیرش تفاوت و احترام به ارزشهای متکثر همه هویتهای فعال داریم.
حکمرانی سنتی مقاوم در برابر ارزشهای نوین نسل جدید
چون نظام حکمرانی ما بدون توجه به تحولات محیطی و ارزشی پیرامون همچنان صرفا بر سنت و بازتولید ارزشهای سنتی خود تاکید میکند. در چنین شرایطی امکان درک و پذیرش، ارتباط و تعامل با جهان مدرن و ارزشهای دوران نسلهای جدید از دست میرود.
در واقع دولت فاقد درک تحولات و تعامل درست و با نمایندگان و حاملان ارزشهای نوین یعنی نسل خانوادهها و فرزندانی است که در یک دنیای متفاوت از سنت جامعه پذیر شده اند.
نسل جدید دارای منابع جامعه پذیری و هویتی متنوع و متکثر و نو و نگاه به آینده است. ایشان ارزشهای تک پایه ای و سنت محور را به چالش میکشند.
تشدید بحران سیاسی و اجتماعی در پی لکنت دولت در تعامل و مدارا
آنچه جریان دارد برخورد غیرگفتگویی و آمرانه دولت سنت گرا با ارزشها و هنجارهای نسلهای جدید است. چنان که دولت در حوزه باورها، هنجارها و سبک زندگی نتوانسته با تحولات پوشش و مد، رفتارهای فراغتی و تفریحی نسل جدید به تعامل و مدارا برسد. با آنها در خیابانها برخورد میکند که نتیجه آن تعمیق شکافهای اجتماعی، شکاف دولت ملت و فروپاشی سرمایه اجتماعی نظام سیاسی و شکل گیری بحران است.
دولت سنت گرا ظرفیت و توان پذیرش و گفتگو با حاملان نسلهای نو را از دست میدهد. دولت با به کارگیری قوه قهریه (نیروی گشت ارشاد در حوزه پوشش و حجاب) دست به خودزنی سیاسی و اجتماعی میزند و با دست خود بحران میآفریند.
ریشه این امر به دوران بعد از انقلاب باز میگردد. هنگامی که تصور شد چون نظام سیاسی و فرهنگی اسلامی شده میتوان در همه حوزهها از جمله الگوهای جامعه پذیری و سبک زندگی مردم قاعده و اندازه تعیین کرد.
نقش برداری در فرایند جامعه پذیری
جامعه پذیری و انتقال ارزشها و هنجاری ایرانی و اسلامی و مدرن در حوزه سبک زندگی و پوشش و…، وظیفهی مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده است. در مقابل وظیفهی دولت مدرن ایجاد و توسعه بستر و زمینهی افزایش کیفیت زندگی و رفاه، خلق ثروت و امید اجتماعی، شادابی اجتماعی و… است.
در حال حاضر نوعی جابجایی وظایف و مسئولیتها رخ داده است. دولت کار خانواده را انجام میدهد و خانواده هم کار دولت را و هیچکدام مهارت و توانایی انجام آن را ندارند.
به دلیل جابجایی مسئولیتها، اکنون تمام دغدغه خانواده تامین معیشت، جبران ناکارآمدی آموزش مدرسهای و دانشگاهی، یافتن شغل، ازدواج و تامین مسکن و… برای فرزندانشان است، مواردی که وظیفه اصلی دولت است.
دولت در نقش دایه نگرانتر از مادر
تمرکز خانواده برای جبران وظایف امور اجتماعی، اقتصادی و معیشتی دولت، فرصتی را برای کنشگری خانواده و والدین در زمینه جامعه پذیری، ترویج سبک زندگی و تعامل و گفتگو با فرزندان باقی نگذاشته است.
در بسیاری از خانوادههای ایرانی والدین با فلان شیوه پوشش فرزند خود مشکلی ندارد. اما دولت و نیروی انتظامی در خیابان جلوی آنها را میگیرد. دولت با قانون گذاری و تنبیه، پرونده سازی و برخورد خشونت آمیز به جای راهبرد گفتگویی و اقناع از همان جریان یک سویه و بالا به پایین ارتباطی استفاده میکند.
مرگ ژینا امینی، مرگ امید اجتماعی
جان باختن ژینا (مهسا) امینی به ما یاداوری میکند که استمرار این شیوهها و رفتارها میتواند به انباشته شدن نارضایتیها و هم آیندی بحرآنها در جامعه بینجامد. فرایندی که باعث خسارتها و زیانها و پیامدهای جبران ناپذیری نظیر مرگ امید اجتماعی و مهاجرت نسلهای نو شده و فروپاشی اعتبار و سرمایه اجتماعی نظام سیاسی را به دنبال دارد.
جامعه ما از شکافهای سیاسی و اجتماعی هیچ سودی نمیبرد. امروز بیش از همیشه به گفتوگوی ملی بین نسلهای اجتماعی فعال جامعه ایرانی (به ویژه جوانان و نوجوانان) و سیاستگذاران اجتماعی و فرهنگی نیاز داریم.
گفتوگوی ملی برای درک و شناخت تفاوتهای ارزشی بین نسلی و بهانهای برای پذیرش دیگری است. به عبارت دیگر شکلگیری گفتوگو همراه با مدارا و همکاری بین نسلی جایگزین تضاد و گسست و قهر بین نسلی میشود. باید سیاست اجتماعی و فرهنگی مداراگرایی را تدوین و ترویج کنیم که در توافق با ارزشهای بین نسلی باشد.
نسلهای اجتماعی ما برای ساختن آینده ایران، به گفتگو همکاری و همدلی و مشارکت بین نسلی نیاز دارند نه طرد و قهر و انکار و مرگ.