اصول سبزگرا (بخش اول)
۲۰. مصرف کنندهی هنر باش
۱۹. مراقب احساسات و عواطف سبزت باش
۱۸. از مواد شیمیایی پرهیز کن
۱۷. کمتر گوشت بخور
۱۶. بومی باش، با جهانی سازی بجنگ
۱۵. با یخچالت از سبزگراییات مراقبت کن
۱۴. پرونسیالیست نباشیم
۱۳. خلاق و آفرینشگر باشیم، همیشه و همه جا
۱۲. با هم یا نزدیک به هم زندگی کنیم
۱۱. محلی خرید کن
۱۰. برای دموکراسی بجنگ
۹. بازیافت کن
۸. با سویه شر کاپیتالیسم بجنگ
۷. فقط اکوفرندلیها را بخر
۶. ضریب انرژی خانه ات را بالا ببر
۵. تو فیل نیستی، آدم باش
۴. کیفیتگرا باش
۳. کمتر رانندگی کن
۲. کار به جای ابزار
۱. تلاش میکنم که در این مسیر ردپای اکولوژیک من نصف شود
گیچ، مجله سبک زندگی سبز gich.ir: پیشتر ویژگیهای یک کنشگر محیطزیست را در گیچ منتشر کرده بودیم، دکتر ناصر کرمی اقلیم شناس و استاد دانشگاه برگن نروژ اخیرا یادداشتهای کوتاهی با عنوان “اصل سبزگرا در آغاز روز” در کانال شخصی خود منتشر کرده که در وبگردی امروز آن یادداشتها را یکجا برای شما آوردهایم.
- مطالب مرتبط:
۱. تلاش میکنم که در این مسیر ردپای اکولوژیک من نصف شود
این مادر اصلها است و اصلا خود رستگاری برای انسان، برای زمین و برای حیات است. واقعا سخت است، اما از همین لحظه میتوان آغازش کرد.
۲. کار به جای ابزار
یک ابزار را که میشود حذف کرد حذف کن؛ سرمایهداری با تبلیغات، هزار جور وسیله زائد و به واقع غیر ضروری به ما تحمیل کرده است. کمتر کار میکنیم اما برای تولید ابزار بیشتر منابع مصرف میکنیم.
خیلی از این ابزارها را میشود حذف کرد، از امروز شروع کن و یکی را حذف کن؛ کار به جای ابزار، این اصل دوم در حیات روزمره سبزگرا است.
۳. کمتر رانندگی کن
اولویت این است که پیاده رفت و آمد کنی؛ نمیشود؟ با دوچرخه، نمیشود؟ با حمل و نقل عمومی مثل مترو و اتوبوس، نمیشود؟ لااقل اینکه یک خودروی استاندارد و غیرآلاینده بخر، نمیشود؟
همپیمایی کن، یعنی تک سرنشین نباش و کسانی را با خودت همپیما کن، همیشه یک راهی هست که کمتر رانندگی کنی یا در رانندگیات کمتر دشمن محیط زیست باشی. خودت راهش را پیدا کن.
۴. کیفیتگرا باش
اصلا جان توسعه پایدار همین است: جامعه ای داشته باشیم که در آن انسانها اخلاقا در جستجوی کیفیت باشند و نه کمیت. خوشبختی کیفیت است، پولداری کمیت. راحتی کیفیت است، وسعت کمیت. تناسب کیفیت است، گرانی کمیت.
اگر کیفیتگرا باشیم نیمی از تکاپوی حریصانه ما برای مصرف منابع طبیعی زمین کم میشود.
خودمان هم خوشبختتر میشویم. زمین نفس راحت میکشد. نظام سرمایه داری به زور ما را کمیتگرا میکند. به عنوان سبزگرا باید مقاومت کنیم و کیفیتگرا باشیم.
۵. تو فیل نیستی، آدم باش
به عنوان یک زیستمند نیاز واقعی انسان برای مصرف آب روزانه هشت لیتر است (آشامیدن برای زندگی و پخت غذا) اما بسط فناورانه شکل تولید و ذخیره غذا (عمدتا در قالب کشاورزی) باعث شده الگوی مصرف آب در مناطق مختلف جهان از روزانه پنجاه تا سیصد لیتر متغیر باشد.
انسان عملا زیستمندی است که دهها برابر نیاز واقعیاش آب مصرف میکند. به واقع از نظر سرانه مصرف آب انگار انسان جمعیتی چند میلیاردی از فیل و ماموت است و نه پستانداری متوسط الجثه و طبیعتا زمین تاب تامین آب برای میلیاردها فیل را ندارد.
این خلاصه برهم خوردن تعادل اکولوژیک زمین به واسطه نادرستی الگوی مصرف آب است.
آنچه گفته شد بی ارتباط با موضوع خشکیدگی است که آن خود داستانی دیگر است. اصل پنجم سبزگرایی حتی برای مناطق مرطوب و پربارش نیز اصلی همانقدر بنیادین است که برای مناطق خشک.
به ظرفیت محدود منابع آب زمین و جمعیت انبوه و رو به تزاید گونه انسان فکر کنیم. سرانه مصرف آب انسان باید روزانه کمتر از صد لیتر باشد. حتی در کشور خشک و دچار خشکیدگی مثل ایران هم اکنون این مقدار ۱۹۰ لیتر است. ما در ایران باید سرانه مصرف آبمان را حداقل نصف کنیم.
قطعا طبیعت ایران ظرفیت تامین آب هشتاد میلیون فیل را ندارد.
۶. ضریب انرژی خانه ات را بالا ببر
انسان زیستمندی ابزارساز است و مهمترین ابزار او برای زیستن خانه است. رودررو با بزرگترین مسئله کنونی جهان، یعنی گرمایش جهانی، خانهای با ضریب انرژی بهتر به معنای ابزاری مناسبتر برای حفظ زمین و انطباق با دوران اقلیمی جدید است.
کار سختی نیست؛ مثلا پنجرهها را دوجداره میکنی و یا سیستم گرمایش و سرمایش مناسبتری برای خانه استفاده میکنی.
معاملهای دوسر سود است: هم به مهار گرمایش جهانی کمک کردهای و هم خیلی باعث صرفه جویی در هزینههای سوخت و برق خودت شدهای.
وقتی ضریب انرژی خانهات را بهبود دادی این را در مهمانیها به رخ همه بکش. بگذار فضیلت شود و اسباب تفاخر. اینطور شاید گروه بیشتری از مردم از ابزارنسازی دست بردارند. ابزارنسازها به آسانی منقرض میشوند.
۷. فقط اکوفرندلیها را بخر
اکوفرندلی البته احتیاج به ترجمه دارد؛ سازگار با محیط زیست یا زمین دوست معادلهای تحت اللفظی آن هستند. به هر حال، محصولی را بخر که در فرآیند تولید آن معیارهای محیط زیستی رعایت شده باشد.
واقعیت این است که تولید سازگار با محیط زیست دشوار و پرهزینه است و معمولا اینگونه تولیدات قافیه رقابت اقتصادی را به محصولات ناسازگار با محیط زیست میبازند.
مگر آنکه ما سبزگراها متحد و پرشمار خرید محصولات ضد محیط زیست را تحریم کرده و فقط اکوفرندلی ها را بخریم.
من نمی دانم الان در ایران کدام محصولات واقعا اکوفرندلی تولید میشوند. همه باید کمک کنیم مردم برندهای محیطزیستگرا و سازگار با طبیعت را بشناسند.
در بازگشت به فرمانروایی سبز مدنی
به بهانه هفتمین اصل سبزگرایی برمیگردیم به هشتگ “#فرمانروایی_سبز_مدنی” آنچه را پیش از این نوشته بودم دوباره مرور میکنیم، به نظر من اگر همه کمک کنیم این هشتگ خوب دیده شود گام بلندی برداشته ایم برای گستراندن سبزگرایی در فضای مجازی.
آنچه را که جداجدا در چند پست متعاقبا میبینید پی بگیرید.
فرمانروایی سبز مدنی (۱)
سبزها و محیطزیستگراها چگونه میتوانند ایدههایشان برای نجات زمین و دستیابی به یک جهان پاک و پایدار و برابر را پیش ببرند؟ اساسا سبزها چگونه باید بجنگند و این جنگ چه نسبتی با سبک زندگی آنها دارد؟ در قالب هشتگ #فرمانروایی_سبز_مدنی در این باره مینویسم.
فرمانروایی سبز مدنی (۲)
نخست آنکه فرمانروایی سبز مدنی در نهایت از کنشگری محیطزیست فراتر میرود چون در مقیاس کلان مسائل محیطزیست در قالب پارادایمهای سیاسی و اقتصادی قابل پیگیری هستند و صرفا مباحثی علمی در حوزه اکولوژی نیستند.
این هشتگ لزوما در باره ایران هم نخواهد بود و برمیگردد به سبزگرایی در جهان.
✅ معمولا جنبشهای اجتماعی در ایران با عبارت #مقاومت_مدنی شناخته میشوند. اما چرا اینجا به جای مقاومت از عبارت فرمانروایی استفاده شده؟ در این باره توجه شما را جلب میکنم به بندی از یکی از یادداشتهای قبلی من در ادامه همین رشته توییت که میتواند تا حدودی ایده را توضیح دهد.
✅ در نهایت اقتضای بازار است که رفتار حکمرانان را تعیین میکند. “برای تغییر رفتار بازار خود بازار و سازوکار آن نقشی مهمتر از حکومت دارد. ارباب واقعی بازار مصرف کنندگان هستند. آنها هستند که با تغییر الگوی مصرف میتوانند بازار را وادار به تغییر کنند…”
✅ محیط زیستی ها باید یقه بازار را بگیرند. آنها نباید وقتشان رابرای مجاب کردن سیاستمداران تلف کنند. سیاستمداران نه مجاب میشوند و نه یقهشان به آسانی گرفتنی است. فرمانروایی سبز مدنی ازاینجا آغاز میشود:
ما به عنوان مصرف کننده فرمانروای بازاریم، سیاست و اقتصاد مطیع و مقهور بازار…
✅ شهروندان با ایمان به قدرت خود به عنوان فرمانروای بازار از طریق فشار بر بازار میتوانند هژمونی مسلط سیسات و اقتصاد را به زانو درآورند.
فرمانروایی سبز مدنی (۳)
فرمانروایی سبز مدنی جنگی پر دامنه و مدام برای فتح عرصه سیاست و اقتصاد توسط سبزها است. جنگی مدنی که در قالب اهرمهای قانونی و در دسترس پیش میرود…
یک مثال از ماجرای خشکیدگی و بحران آب در ایران: میتوان شماری از مهمترین محصولاتی که تولیدشان به بهای خشکاندن ایران انجام میشود را در فهرستی سیاه قرار داد و از مردم خواست در قالب یک مقاومت مدنی مسالمت جویانه از مصرف آنها خودداری کنند.
این مثال قابل تعمیم است به همه کالاها و خدماتی که تولید و انجامشان به بهای نابودی یا آلودگی محیط زیست انجام میشود. اگر دلمشغول جهانی پاک و پایدار و برابر هستی باید از مصرف و پذیرفتن این کالاها و خدمات خودداری کنی؛ اگر نپذیریشان، بدان که پا به عرصه فرمانروایی سبز مدنی گذاشتهای.
فرمانروایی سبز مدنی (۴)
مهم است که بدانیم فرمانروایی سبز مدنی نیازمند اتحاد و استمرار و سماجت و پیگیری است. باید به تدریج شبکه کالاها و خدمات ضد محیط زیست را معرفی کرده و از شهروندان خواست از پذیرفتن و مصرف آنها خودداری کنند.
«مصرف» قلمرو واقعی مقاومت مدنی است، این قلمرو را باید تسخیر کرد.
۸. با سویه شر کاپیتالیسم بجنگ
سبزها لزوما چپ نیستند. اما به چپها نزدیکترند. کاپیتالیسم تماما دشمن محیطزیست نیست اما هسته شر آن، تکریم آزمندی، دشمن اصلی محیطزیست است. با همین سویه شر کاپیتالیسم باید جنگید.
چپ سبز احتمالا بتواند سرانجام وجهی انسانی به کاپیتالیسم هم بدهد، اما دیر و دشوار و از پس سالها جنگ مدام.
۹. بازیافت کن
بازیافت برای سبزگرا مثل نماز است برای مومن؛ یعنی تکرار آن در طول روز باعث تثبیت و تکرار آن خلق و خویی میشود که یک سبزگرا را از دیگران متفاوت میکند.
بازیافت فقط استفاده مجدد نیست، اگر زندگی آپارتمانی اجازه دهد کامپوست زباله تر خود شکلی حرفه ای تر از بازیافت است.
خلاصه اینکه طولانیتر استفاده کردن و یا به اشتراک گذاشتن استفاده از یک کالا هم میتواند اشکال دیگری از بازیافت باشد. همچنین مهم است که در مهمانیها کالاهای بازیافتیات را به رخ دیگران بکشی و این رویه سبزگرایی را به یک مد اجتماعی و یک فضیلت مقبول فراگیر تبدیل کنی.
۱۰. برای دموکراسی بجنگ
فارغ از این بحث که دموکراسی یعنی الزام سیاسی-اقتصادی توسعه و حفظ محیط زیست جز با توسعه حاصل نمیشود، به این هم باید توجه کرد که تنوع زیستی به واقع ما به ازای دموکراسی در طبیعت است.
تجربه میگوید به ویژه توتالیترها از جهت نقض چند گونگی در طبیعت هم همان رفتاری را دارند که در چشم انداز انسانی.
برای مثال در قالب طرحهایی مثل خودکفایی کشاورزی هدفی ایدئولوژیک را به چشم انداز طبیعی تحمیل میکنند که پیامد قطعی آن قهقرای بسیاری گونه ها و نابودی بسیاری زیستگاهها به واسطه برقراری تبعیض سیستماتیک در بهرهبرداری از منابع طبیعی همچون آب و خاک و جنگل است.
و غالبا جامعه مدنی هم امکانی برای ممانعت از تحمیل اینگونه پروژههای فراگیر ایدئولوژیک به سرزمین ندارد. تجربه های آرال و کامبوج و سوریه و ارومیه را ببینید.
۱۱. محلی خرید کن
این به معنای سوغاتی خریدن از مردم محلی نیست. یعنی اینکه محصولاتی را بخر که همین دوروبر خودت تولید شدهاند و به خصوص در خرید مواد غذایی اجتناب کن از محصولات و میوههایی که از آن سوی جهان آمدهاند.
اصل ماجرا تلاش برای کاهش ردپای کربنی است. برای انتقال محصولی که از دوردست می آید سوخت فسیلی مصرف شده و به ناچار حجم زیادی دی اکسید کربن در جو منتشر شده است.
تصور کن: برای انتقال پرتقال شهسواری به تهران وانت چهار ساعت راه آمده، برای انتقال پرتقال دزفولی دوازده ساعت، اما برای انتقال پرتقال استرالیایی کشتی یک ماه داشته توی دریا میرانده؛ پس سبزگرا اگر اهل تهران است قید کمی مزه شیرینتر یا اندازه بزرگتر را میزند و پرتقال شهسواری مصرف میکند.
- معرفی پنج ایده برای کشت سبزیجات در فضاهای مختلف خانه
- آموزش کامل سبزیکاری در خانه
- معرفی و آموزش کاشت گیاهان خوراکی در خانه
این نکته آنقدر میتواند در کاهش انتشار گازهای گلخانهای مهم باشد که به تفصیل در گزارش فنی توافقنامه پاریس مورد بحث قرار گرفته است.
الان حتی توی مغازه های کوچک هم بعضا میوههای استوایی و موز برزیلی و بلوبری نروژی و مرکبات مدیترانهای دیده میشود.
کشتیهای غولپیکر ماهها در دریاها فسیل میسوزاندهاند برای حمل و نقل این میوهها، نخر اینها را تا آن کشتی ها در بندرگاه متوقف شوند.
۱۲. با هم یا نزدیک به هم زندگی کنیم
ما در مذمت ماشین تک سرنشین میدانیم. اما خانه تک ساکن هم همانقدر برای محیطزیست زیانبار است. با هم یا نزدیک به هم زیستن امکان استفاده اشتراکی از بسیاری وسایل ضروری را پدید آورده و به این شکل باعث کاهش مصرف منابع میشود.
نظام سرمایهداری به هزار شکل مشوق مصرف است. یکی از این روشها اشاعه زندگی مجردی و یا تشویق به فاصله گرفتن از الگوی سنتی هسته خانواده (زیستن پدربزرگ و مادربزرگ و والدین و فرزندان و نوهها در کنار یکدیگر) بوده است.
سبزگرا میداند زیستن به همراه یا دست کم در همسایگی فامیل و دوستان امکان حذف و عدم مصرف بسیاری از وسایل را آسان می کند.
به فهرست ابزارهای موجود در آشپزخانه نگاه کنید. غالب آنها سالی چند بار بیشتر استفاده نشده و میتوانند مابین همسایگان صمیمی به اشتراک استفاده شوند.
۱۳. خلاق و آفرینشگر باشیم، همیشه و همه جا
واقعیت این است که جهان در کنترل ناسبزها است. این کنترل فقط سیاسی و بر مدار قدرت نیست، حتی بر مدار علم و هنر و فرهنگ هم هست؛ کلا بشر ناسبز پرورش یافته و تربیت میشود. ناسبزی در تک تک لحظات زندگی روزمره به ما هجوم میآورد.
ما سبزها مثل رزمندگانی هستیم در محاصره هزاران سلاح مرگبار که بیوقفه دارند به ما شلیک میکنند. برای رهایی از این مهلکه دستورالعمل و نقشه راه مشخصی وجود ندارد، باید خلاق و مبتکر باشیم.
باید در هر لحظه از زندگیمان آن راه و روش تازهای که منجر به زیستنی سبزتر میشود را کشف کرده و پی بگیریم.
روشهای مشترکی هست که البته میتوانیم با هم در میانشان بگذاریم. مثل آنچه که در همین کانال روزانه نوشته میشود. اما واقعا همه این روشها برای همه به طور یکسان قابل اجرا نیستند و البته اینکه ناسبزی به طور یکسان به همه هجوم نمیآورد.
سبزگرا در جهانی که یک سر برای ناسبزی طراحی شده چارهای جز خلاقیت ندارد، سبزگرایی فقط با هوشمندی مدام ممکن است. هیچ رهبری و آیین و شریعت خاصی قابل تعمیم به همه سبزها در همه نقاط جهان نیست. هر سبز باید کاشف و رهبر مسیر خودش باشد.
۱۴. پرونسیالیست نباشیم
محیطزیستیها اساسا جهانگرا هستند و به عبارتی حتی جهان وطن؛ مسائل محیطزیستی در مقیاس کلان مشکل مشترک همه بشر بوده و حل آنها نیازمند اتحاد و مشارکت جهانی است. نقطه مقابل این روحیه جهانگرایی که محیطزیستیها دارند پرونسیالیسم است.
پرونسیالیستها کسانی هستند با جغرافیای ذهنی محدود، در ذهن آنها جهان محدود میشود به قوم و قبیله یا دین و مذهب و یا محدوده زیستی و زادگاه خودشان. برای همین جغرافیای محدود میجنگند و جز آن آرمانی ندارند. پرونسیالیستها خطرناکند چون از دل پروونسیالیسم دیگرستیزی بیرون میزند.
نکته جالب این است که غالب آنها که در ایران فعال محیطزیست انگاشته میشوند به واقع پروونسیالیستهایی هستند قومگرا.
مثلا آن بخش از فعالان آب خوزستانی که حرفی ندارند جز اینکه آبهای زاگرس نباید به اصفهان منتقل شود یا آن بخش از فعالان محیطزیست در اصفهان که حرفی ندارند جز اینکه آبهای زاگرس باید بیشتر به اصفهان منتقل شود.
اینها هر دو به واقع فعال قومگرا هستند و پروونسیالیست و نمیتوانند در زمره سبزها دسته بندی شوند.
سبزگرا شهروند همه جهان است، علایق زادبومی البته مقدس است و قابل احترام. اصلا همین علایق زادبومی است که مهمترین منبع انرژی برای حفظ محیطزیست در عمده مناطق جهان بوده است. اما علاقه به زادبوم نباید به پروونسیالیسم و دیگرستیزی منجر شود.
۱۵. با یخچالت از سبزگراییات مراقبت کن
مراقبت از یخچال یکی از موثرترین روشها برای سبزگرایی در زندگی روزمره است. اصل طلایی این است که هر چه در یخچال هست باید در کوتاهترین و مناسبترین زمان خورده شود. آنچه که طولانیتر در یخچال میماند و یا مستقیما از یخچال به سطل زباله میرود شاخص ناسبزی و تخریب منابع طبیعی است.
اگر در قلب بیابان کالاهاری یا قطب جنوب زندگی میکنی، که هیچ، اما اگر حتی در جوار یک روستای کوچک سکونت داری حتما مطمئنی که فروشگاهی هست که همیشه میتوانی از آن خرید کنی، پس دلیلی ندارد آنچه را که احتمالا دو ماه بعد میخواهی بخوری امروز بخریاش.
مواد غذایی در طول زمان کیفیت واقعی شان را از دست میدهند، حتی توی یخچال و فریزر.
یک کیلو گوشتی که سه ماه توی فریزر مانده، گذشته از نکات بهداشتی از نظر ارزش غذایی هم دیگر واقعا یک کیلو نیست. یعنی با نگه داشتن طولانی در یخچال به واقع بخشی از این گوشت را که برای تولید هر گرم آن پنج لیتر آب مصرف شده دور انداختهای.
یخچال خالیتر نماد سبزگراست.
نگران نباش که مهمانی یخچالت را خالی ببیند، برایش توضیح بده که در بیابان کالاهاری زندگی نمیکنی و ترجیح میدهی همیشه مواد غذایی تازه بخری، سبز بودنت را به رخ بکش، با یخچالت یا با هر چیز دیگر.
۱۶. بومی باش، با جهانی سازی بجنگ
سبزها رودرروی جهانیسازی هستند؛ عمدتا به سه دلیل: یکی اینکه اساسا جهانی سازی در ذات خود مغایر مهمترین اصل اکولوژیسم یعنی تنوع زیستی است. دوم اینکه بنیاد جهانی سازی ترویج سبکی از زندگی است که اصطلاحا به سبک زندگی شهروند متوسط غربی شهرت دارد.
ترویج این سبک یعنی اینکه برای مثال چین صد برابر حالا انرژی مصرف کند و هند هفتاد برابر زباله تولید کند. کره زمین و آنقدر منابع کافی ندارد که همه مثل شهروندان غربی زندگی کنند. جهانی سازی یک توهم را دارد به جهان قالب میکند.
و دست آخر اینکه پشت جهانی سازی سویه شر کاپیتالیسم ایستاده است “مصرف کن و مصرف کن” هر آنچه را که ما با تبلیغات توی ذهنت فرو می کنیم. به هر رو برای کره زمین جهانی سازی شری ویرانگر است.
ترویج بومیگرایی راه مهار جهانیسازی است. دست کم اینکه سبزها باید بتوانند به جهانی سازی شکلی انسانی تر وسبزتر بدهند. اگر فرض کنیم جهانیسازی اجتناب ناپذیر است، دست کم اینکه سبزها باید بتوانند آن را انسانی تر و منطبق تر با اقتضائات اکولوژیک کنند.
بومی بودن به معنای پروونسیالیست شدن نیست، در بدویت هم فضیلت چندانی وجود ندارد. اما باید متوجه بود که هر چشم انداز مسائل و راه حلهای خود را دارد و غالبا راه حلها از دل خود چشم انداز بیرون میآیند.
اگر مقهور جهانی سازی شده باشی تجربه میگوید مسائل پیچیده تر شدهاند اما راه حلها از بین رفتهاند.
بومی باش، به بومی بودنت بناز و از آن فرار نکن.
۱۷. کمتر گوشت بخور
البته سبز بودن لزوما به معنای گیاهخواری نیست؛ انسان موجودی همه چیزخوار است. اما قطعا کاهش مصرف گوشت باعث کاهش فشار به منابع طبیعی زمین میشود.
غذایت را کم کالری تر کن، این به نفع خودت و به نفع محیطزیست است.
یک راه برای کاهش مصرف گوشت بازگشت به آشپزی سنتی و بخصوص خورشهای ایرانی است. یعنی سبکی از آشپزی که از گوشت عمدتا به عنوان طعم دهنده استفاده میشده و اصل غذا حبوبات و مواد گیاهی است.
این سبک آشپزی به واقع انطباقی هوشمندانه بوده با اقتضائات اقلیمی سرزمینی که گوشت در آن سخت وگران تولید میشود.
۱۸. از مواد شیمیایی پرهیز کن
هر چه طبیعیتر برای خودت و زمین بهتر است؛ سبزگرا حتی الامکان باید از انواع محصولات و ترکیبات شیمیایی پرهیز کند. غالب ترکیبات شیمیایی سازگار با طبیعت نیستند و رهاسازی آنها در طبیعت به پیامدهای منفی میانجامد.
مضاف بر اینکه مواد شیمیایی عامل بسیاری بیماریهای عصر جدید هم به شمار میروند.
برای پرهیز از مواد شیمیایی دو راه هست: در بازار ارگانیکها و با منشاء طبیعیها را بخر، ولو گرانتر باشند و دیگر اینکه یاد بگیر خودت در خانه مواد طبیعی و سالم بسازی.
مثلا میشود شامپوی طبیعی خانگی ساخت یا حتی شوینده و صابون کاملا طبیعی، این راهها را یاد بگیر و به مهمانهایت یاد بده.
یک تکنیک فوق العاده برای پرهیز از مواد شیمیایی خرید از بازارهای سنتی بخصوص در شهرهای کوچک است.
مثلا از بروجرد میگذری صابون سر بروجردی بخر، کاملا طبیعی و سالم و ارزان و البته سازگار با طبیعت. در بازار شهرهایی مثل سمنان و زنجان و ارومیه و نائین هم کلی محصولات مشابه است. عطاریها هم خیلی محصولات گیاهی دارند که میشود آنها را جایگزین مواد شیمیایی کرد.
۱۹. مراقب احساسات و عواطف سبزت باش
واقعیت این است که سبزگرایی بیشتر یک عاطفه و قاعده اخلاقی است تا یک دانش بسیط؛ به عبارت دیگر تو با احساسات و عواطفت سبزگرا میشوی نه با دانش و تحصیلاتت، به همین خاطر باید از احساسات و عواطفی که تو را سبزتر میکند مسئولانه مراقبت کنی.
ما هیچ کدام فرشته نیستیم، کمابیش همه ما شر درون هم داریم. کنترل شر درون از جنس تصمیمات یک بار برای همیشه نیست، جنگ و جدالی روزانه و مدام است. حتی بهترین و اخلاقیترین ما هم روزانه چند بار در این جدال شکست میخورد.
عواطف سبز مهمات و اندوخته ما هستند برای داشتن بخت پیروزی بیشتر در این جدالهای مدام.
سبز ستیزها، حکومتها و کمپانیهای بزرگ، این را خوب میدانند. به همین خاطر آنها با در دست داشتن رسانهها مدام تلاش می کنند احساسات ما، ترس و نفرت و امید و غرور ما را تغییر دهند. آنها سعی میکنند از ما هیولاهایی بی عاطفه و مصرفگرا بسازند.
ببین این آدمهایی را که در انظار فخر میفروشند به زندگی لاکچری شان، به آنچه که در واقع باید شرم آور باشد فخر میفروشند؛ این همان تسخیر عواطف به دست سبزستیزان است.
سبز بودن یعنی پذیرش خیلی محدودیتها و بعضا حتی نوعی سبک زندگی ریاضتمندانه؛ این پذیرش دشوار است. به همین خاطر ناسبزها در اکثریت مطلقاند. غالب اینها که از محیطزیست حرف میزنند به واقع نگران عواقب تخریب محیطزیست بر رفاه روزمره شان هستند.
محیطزیست برای آنها بخشی از حساب و کتاب و دخل و مخارج زندگی روزمره است.؛ سبز بودن اما نقض همین حساب و کتاب است، پس از عاطفه میآید و میشود عاطفه را پرورش داد و گستراند و البته دشوار است. جدالی همه روزه است.
۲۰. مصرف کنندهی هنر باش
این بحث طول و تفصیل دارد، اما پیچیده نیست؛ گفتیم که سبزگرایی از اخلاق و منش و عاطفه شما میآید و نه از دانش و تحصیلاتتان، چیزی است مثل توانایی در عشق.
اساسا سبزگرایی یک ویژگی اخلاقی است نه یک آموزه علمی، پس برای سبزتر بودن باید اخلاقیتر و معنویتگراتر بود و چه چیز ما را معنویتگراتر میکند؟ هنر…
هنر به واقع آبشخور اخلاق و عاطفه و معنویت است. پس سبزگرا مصرف کننده هنر است. هر روز شعری یا داستانی میخواند یا فیلمی میبیند، کنسرتی می رود یا به یک نمایشگاه نقاشی سر میزند و از این قبیل.
ما میدانیم غذای خوب جسم ما را سالمتر و قوی تر میکند. پس مراقبیم خوب و سیر همیشه غذا بخوریم و همیشه غذای سالم و خوشمزه و مقوی برای خودمان فراهم کنیم. اما روح و عاطفه و اخلاق ما هم به همان شکل نیازمند تغذیه است.
تغذیه روح هنر است.
اگر مصرف کننده هنر نیستیم عاطفه و اخلاقمان را گرسنه و رنجور نگه داشتهایم پس نباید توقعی هم از آن داشته باشیم.
ناسبزها نه فقط هنر گریز بلکه هنرستیزند هستند. تیراژ کتاب و وضعیت هنرمندان مستقل آفرینشگر را در کشورهایی که با حکمرانان ناسبز اداره میشوند ببینید. مصرف کننده هنر باشیم تا هم سبزتر شویم و هم از هنرمندان در برابر هنرستیزان ناسبز حمایت کرده باشیم.
ساده است، کتابی بخریم، شعری بخوانیم، داستانی نقل کنیم، فیلمی ببینیم و کنسرتی برویم، همین.
ادامه دارد…
منبع: کانال تلگرامی دکتر ناصر کرمی
سلام. مطالبی که منتشر میکنید بلند است و خواندن آن از حوصله مخاطب خارج. پیشنهاد میشود مختصرتر نوشته و در بخش های متنوع منتشر نمایید.