روایت های باور نکردنی از خشونت علیه مردان
International Men’s Day 2021 – Friday, Aban 28
«خشونت علیه مردان» شاید عنوانی کمکارکرد در ادبیات روزمره باشد اما واقعیت دارد. درست است که کمتر درباره خشونتهای رایج علیه مردان کتاب نوشته شده یا کنفرانس علمی برگزار شده است اما در جهان، مردانی هستند که قربانی خشونت میشوند و در اینباره اعتراضی نمیکنند.
روایتهایی صریح و کمترگفتهشده از خشونت علیه مردان
مجله گیچ gich.ir به نقل از ایسنا سهیلا صدیقی: روز جهانی مرد (۲۸آبان) در نهایت سکوت سپری شد. این روز که در ۶۰ کشور دنیا به رسمیت شناخته شده، قرار است توجه عموم را به سلامت جسمی و روانی مردان، مشارکت آنان در خانه، مراقبت از فرزندان و دیدگاه نادرست به جنس مخالف جلب کند.
مردها در طول زندگی با چالشهای خاص خودشان مواجهاند. مثلا میزان ترک تحصیل پسران در مقطع دبیرستان بسیار بالاست. نرخ خودکشی در پسران چهار برابر دختران است. پسران بیش از دختران قربانی جرم و جنایت میشوند به طوری که پسران پنج برابر بیش از دختران بر اثر قتل جان خود را از دست میدهند و … .
با همه اینها، اشکال گوناگون خشونت معمولا در رسانهها درباره زنان مطرح میشود و اثری از بیان انواع خشونت علیه مردان نیست. به همین بهانه تلاش کردیم هر قدر اندک، روایتهایی را از مردانی که برخی اشکال خشونت آشکار و پنهان را تجربه کردهاند، بازتاب دهیم.
خشونت علیه مردان با تهدید با اهرم مهریه برای پرداخت هزینه عمل دماغ
«مهدی» ۲۹ ساله معتقد است که در زندگی زناشوییاش با خشونت مواجه است: «من و خانمم سه سالی میشه که ازدواج کردیم. متاسفانه توی این سه سال خانم من هر چیزی که تو خونه پدرش آرزوشو داشته از من خواسته.
خواسته جدیدشم اینه که پول بدم دماغشو عمل کنه؛ چیزی که حداقل ۱۵ تومن پول میخواد. از طرفی همه میدونن کرایهخونههای الان دیگه غروری واسه ما مردا نذاشته.
خانم من متوجه نیست که من با این همه قسط و کرایهخونه و خرج خورد و خوراک نمیتونم واسه قر و فر و عمل دماغش هزینه کنم. تا میخوام باهاش حرف بزنم با مهریهش منو تهدید میکنه. واقعا گناه ما مردا چیه؟»
بعد از دو شیفت کار همچنان سرکوفتم میکند و باید از دوستانم برای تامین خواستههای همسرم پول قرض کنم.
«محسن» ۳۱ ساله هم قصهای مشابه دارد: «فکر کنم الان دیگه تقریبا اکثر آقایون بخاطر توقعات بیجا از طرف خانوماشون زیر بار خشونت باشن. الان بیشتر مردا برای اینکه زندگیشون بچرخه دو شیفت کار میکنن.
منم تا ظهر سر کارم؛ بعدش میام خونه یه ناهار میخورم و میرم مسافرکشی. زنم هیچ درکی از این شرایط نداره چون تا حالا هیچ وقت کار نکرده. جز خرجکردن و پاساژگردی کار دیگهای بلد نیست.
اگه داشتم، نوکرشم بودم اما چیکار کنم؟ ندارم. خدا نکنه یه روز چیزی بخواد و دستم خالی باشه. یه بند میگه تو بیعرضهای! تنبلی! بارها ازش خواستم به خاطر پول انقدر کوچیکم نکنه اما مجبورم میکنه از دوستام پول قرض کنم تا خرج کنه یا مسافرت بریم. شما جای خواهر مایی. استرس زندگی و فکر و خیال واسه پولدرآوردن، روی عملکرد جنسی مردا خیلی تاثیر میذاره.
سر همینم کلی سرکوفت میخورم که حالا بماند. جالبه که خانم من توی خونه باباش هم هیچ وقت تو ناز و نعمت نبوده. در حدی که جهیزیه هم نتونستن بهش بدن. واسه منم این قضیه هیچوقت مهم نبوده اما وقتی این رفتارا رو میبینم کفری میشم. شما جای ما مردا نیستید که ببینید چقدر مشغله و نگرانی داریم وگرنه کی بدش میاد پول بریزه به پای زنش و خوشحالش کنه؟»
خشونت علیه مردان از مسیر اینستاگرام و جامعه
«سعید» ۴۲ ساله، معلم مقطع ابتدایی طور دیگری از این نوع خشونت میگوید: «شایدم تقصیر زنای ما نیست. اوضاع اقتصادی خرابه. اما وقتی مثلا از جلوی یه طلافروشی رد میشی و زنت که از وضع جیبت خبر داره میگه فلان گوشواره چقدر قشنگه، شرمنده خودت میشی. دوست داری همون موقع زمین دهن وا کنه بری توش.
یا مثلا وقتی اینستاگرامو بالا پایین میکنه میگه ببین فلانی رفته مسافرت، بیساری مهمونی گرفته، کاری از دستت برنمیاد جز اینکه به خودت لعنت بفرستی واسه حسرت بهدل گذاشتن زن و بچهت. این خشونت، نه از طرف زنا که از طرف جامعه داره به ما تحمیل میشه.
این جامعهست که منِ مرد رو مسئول معیشت خونواده میدونه و از اون طرف منو تأمین نمیکنه که بتونم انتظارات زن و بچهمو برآورده کنم. این وسط اگه یه کم درک طرفت هم پایین باشه، دیگه قوز بالاقوزه.»
روایت خبرنگار آقا از خشونت علیه مردان در محیط کار
«علیرضا» ۳۵ ساله از خشونت و تبعیضی دیگر میگوید: «من خبرنگارم. توی محل کار ما، خانوما و آقایون در شرایط عادی شونه به شونه هم کار میکنن.
بعضی از خانوما تا وقت گیر میارن درباره برابری حقوق زن و مرد صحبت میکنن اما جالبه وقتی پای کارایی وسط میاد که دوست ندارن انجامش بدن، میشن جنس ضعیف!
مثلا هر وقت بحث شیفت کاری دیروقت یا برنامه خبری توی محلههای پرت باشه میگن ما زنیم، شوهرمون اجازه نمیده، بچه داریم، بابامون بدش میاد تا دیروقت بیرون باشیم و … اما اگه ماموریت خارج از کشور باشه، انگار دیگه نه شوهر دارن، نه بچه، نه بابا.
اول از همه مدعیاند که ما میتونیم بریم و مشکلی نداریم. یعنی ببخشید، تو کار و حمالی نمیخوان برابر باشن اما تو پاداش و سفر خارجی و مزایا چرا. بعضی خانوما فقط تو حرف از برابری جنسیتی میگن اما در عمل میخوان در واقع برتر باشن.»
پیشنهاد رابطه جنسی در ازای نپرداختن پول لباس!
«بابک» ۴۲ ساله، مالک یک فروشگاه لباس زنانه است و خودش هم به فروشندگی مشغول است: «همیشه وقتی از خشونت جنسی صحبت میشه، همه تصورشون اینه یه مرد واسه یه زن مزاحمت ایجاد کرده در صورتی که برای من بارها برعکسش پیش اومده.
اما خب با کسی نمیشه راجع بهش حرف زد. بارها شده خانمایی اومدن اینجا و در ازای گرفتن لباس پیشنهاد رابطه داشتن. این واسه یکی مثل من که اومده کاسبی کنه و نون ببره سر سفره زن و بچهش در واقع یه جور آزاره اما کسی دربارهش حرفی نمیزنه.»
همسرم توقع داره همیشه قوی باشم اما یواشکی میروم دکتر!
«حامد» ۳۳ ساله هم تجربه دیگری از خشونت دارد: «توی رابطه زن و شوهری، زنا توقع دارن مرد قوی باشه و شکایت نکنه. یعنی فقط خودشونو محق میدونن که گاهی گرفته و ناراحت باشن اما انگار روح و جسم مرد از فولاده.
بارها شده مثل همه آدما احساس درد یا مریضی کردم و تا همسرمو در جریان گذاشتم با داد و بیداد گفته چیه؟ بازم مریض شدی؟ یا مثلا از نظر روحی اوکی نبودم، به جای همدلی گفته باز فاز افسردگی برداشتی؟ این موضوع خیلی منو ناراحت میکنه. گاهی یواشکی میرم دکتر تا هم دعوا نشه، هم مسخرهم نکنه.»
خشونت در محیط کار علیه مردان
«حمیدرضا» ۳۷ ساله هم از خشونت در محل کار میگوید: « با ۱۳ سال سابقه جایی کار میکردم. دفتردار بودم یه روز پشت میز چرتم گرفت و خانم رئیس حکم اخراجمو داد. وقتی آزمایش خون دادم متوجه شدم احساس کسالت و خوابآلودگیم مال چربی خون بالاست.
اون زمان عزادار هم بودم اما همه علیه من شده بودن و برخلاف عرف اداره هیچکس واسه تسلیت گفتن سراغم نیومد. منو انداخته بودن یه گوشهای از اتاق با میز شکسته که حتی برای جلو و عقبکردن صندلی هم جا نبود. اضافهکاریمو خیلی کم کردن. تو کرونا باید دورکار میشدم مدیر خانم با تبعیض مجبور کردن برم سر کار! از شدت فشار روحی و روانی، تیک عصبی گرفتم.»
رانندگی پر خطر و خشونت علیه مردان
«محمدرضا» ۲۷ ساله هم از نوعی خشونت در هنگام رانندگی میگوید: «یه بار داشتم توی اتوبان صیاد میرفتم، آخر شب بود. توی لاین یک با سرعت معمولی میرفتم. یهو یه ۲۰۶ سفید که سه تا دختر سوارش بودن پیچید جلوم و شروع کرد مارپیچ رفتن و اذیت کردن. هر چی سرعتمو کم و زیاد میکردم که ول کنن برن، دستبردار نبودن.
آخرش مجبور شدم یه جور خطرناکی از یکی از خروجیا بپیچم برم. راهم کلی دور شد اما چارهای نداشتم. شما فرض کن اگه من به یه مامور پلیس میگفتم سه تا دختر مزاحمم شدن بهم نمیخندید؟»
همسرم کتکم میزند و روم نمیشه کسی بگم!
«فرزاد» ۳۹ ساله تجربه خشونت فیزیکی در خانه را دارد: «زن من عادت داره بزنه. هیشکی هم باور نمیکنه. من گاهی دلم نمیاد، گاهی هم واقعا میترسم بزنمش طوریش بشه. فقط سعی میکنم از اون موقعیت فرار کنم. میزنم بیرون.
واقعا کاری نمیتونم بکنم. دوسش دارم، میخوام باهاش زندگی کنم، اما همیشه در معرض کتکخوردنم. حتی روم نمیشه برم دادگاه بگم زنم منو میزنه. به کی میتونم بگم؟»
اگر تو مترو جاتو به خانم ندی نامردی
«علی» ۲۲ ساله هم برخی کلیشههای فرهنگی را عامل خشونت علیه مردان میداند: «یکی از این کلیشهها اینه که مثلا اگه صندلی جلوی تاکسی سوار شدی و یه خانم ازت خواست پیاده بشی بری عقب، رسم فتوت و جوانمردی اینه که حتما این کارو بکنی وگرنه خیلی آدم بیشعوری هستی.
یا مثلا توی مترو اگه دیدی یه خانم ایستاده، جاتو بهش بدی و خودت سرپا وایسی وگرنه خیلی نامردی. حالا یه وقتایی آدم میبینه یکی ناتوانه و نمیتونه سر پا وایسه، اون یه بحث دیگهست ولی چرا صرف اینکه یکی زنه و من مردم، باید جامو بهش بدم؟ این از کجا اومده دقیقا؟»
به خاطر سرکوفتهای همسرم توی حمام یا دستشویی گریه میکردم!
«مجید» ۳۸ ساله هم نوع دیگری از خشونت را تجربه کرده است: «من توی شرکتی کار میکردم که به خاطر تحریم ورشکست شد. خونهنشین شدم. کارایی که گیرم میاومد پروژهای بود. پولشو چند ماه یه بار میدادن. مجموع درآمدم از درآمد زنم کمتر بود. همین باعث سرکوفت میشد و من هیچ حرفی نمیتونستم بزنم.
تا میخواستم نسبت به چیزی اعتراض کنم، زنم میگفت هر وقت اندازه من پول درآوردی زر بزن. اواخر زندگیمون، جلوی دوست و فامیل هم کنایه میزد و همه میدونستن اوضاع من چه جوریه. یه وقتایی برای اینکه بتونم یه کم از بار روانی این موضوع کم کنم، میرفتم توی حموم یا دستشویی گریه میکردم.
البته شاید خیلی از مردا این تجربه گریهکردن توی حموم و دستشویی رو داشته باشن چون معلوم نیست کدوم خدانیامرزی گفته مرد که گریه نمیکنه. به هر حال اون وقتا همش سعی میکردم کمبودم رو یه جوری جبران کنم.
مثلا کارای خونه رو میکردم، غذا میپختم، فضای خونه رو شاد میکردم، مدام به خونوادهش سرویس میدادم، حتی اگه حوصله نداشتم بدخلقی نمیکردم تا یه وقت بحث پیش نیاد اما فایدهای نداشت. آخرشم سر همین ماجرا کارمون به جدایی کشید اما اثر اون زخم زبونا هنوزم هست.»
این روایتها به معنی این نیست که لزوما زنان عامل خشونت علیه مردان هستند یا خشونت علیه مردان فقط در زندگی زناشویی اتفاق میافتد. بسیاری اوقات مردان از دوران کودکی تا بزرگسالی از سمت همجنسان خود مورد خشونت قرار میگیرند. انواع جرایم علیه مردان از قبیل قتل، سرقت، ضرب و جرح و حتی تجاوز توسط بسیاری از مردان صورت میگیرد.
آنچه خواندید تعداد بسیار کمی از تجربیات شخصی بعضی مردان بود و قطعا قابل تعمیم به کل مردان و زنان نیست اما به هر حال واقعیتهایی است تکرارشونده که مشابه آنها در جامعه مردان کم نیست.
شما هم اگر خود مورد خشونت قرار گرفتهاید یا روایتی در این زمینه از اشخاص دیگر دارید، با ما به اشتراک بگذارید.
انتهای پیام
درود بر شما
در محیط کار ما دو کارمند خانم بودند که تبدیل شده بودند به دو قطب و کل مسائل شرکت تحتالشعاع رفتار و حواشی آن دو نفر قرار گرفته بود. با بازنشستگی یکی از آنها، نفر دوم به شدت احساس قدرت میکرد، هیچ کسی جلودارش نبود. از زمانی که وارد سرویس رفت و آمد میشد شروع میکرد به جنجال، دو به هم زنی، غیبت، زیراب، دعوا، جیغ و داد و… تا زمانی که ساعت کاریش تمام میشد. چندین بار هم من مورد عنایتش قرار گرفتم. تقریبا با همه مراجعه کنندگانش هم پرخاشگری میکرد و همه ملاحظه “زن” بودن ایشان را میکردند و این خیلی عذابآور بود. آخرسر وقتی که داشت پشت سر مدیرعامل اتهامات جنسی میزد، مدیر سر رسید و چارهای جز اخراجش نداشت.
و حالا مدتیست که محیط کار رنگ آرامش به خودش گرفته است.
درود بر شما و سپاس که تجربهی خودتان از خشونت علیه مردان رو با ما به اشتراک گذاشتید.