مصاحبه خبرگزاری فارس با مدیر مسئول مجله گیچ
مجله گیچ gich.ir به نقل از مجله فارس پلاس – علی جواهری: همه «آقای گیچ» صدایش میکنند؛ حامی محیطزیست است. تمام زبالههایی را که در طول شبانهروز تولید میکند با روشهای علمی در خانه بازیافت میکند تا مبادا به محیطزیست آسیبی وارد شود.
نسبت به تمام موضوعاتی که محیطزیست را به خطر میاندازد حساسیت دارد و از طریق صفحه مجازیاش یا رسانههای مختلف واکنش نشان میدهد. در صفحه اینستاگرامش بهصورت زنده گفتوگوهایی در زمینه محیطزیست راه میاندازد و همراه دوستانش برای حفاظت از محیطزیست هزار و یک کار انجام میدهد.
جمعآوری زباله از دل طبیعت تا کاشت درخت و برگزاری سمینارهایی برای حمایت از طبیعت از جمله کارهای اوست. «احسان میرزایی» کسی که برای نخستین بار طرح بهینهسازی کاشت سبزههای عید را مطرح کرد و با تأسیس یک مدرسه محیط زیستی برای کودکان تلاش کرد فرهنگ حفاظت از محیط زیست را در بین نسل جدید ترویج دهد.
این فعال محیطزیست تمام زندگیاش را وقف ترویج سبک زندگی سبز کرده و معتقد است: «ترویج سبک زندگی سبز و نهادینه کردن این تفکر و رفتار سبز در زندگی افراد جامعه که در نهایت به واسطههای مختلف باعث حفاظت از سیاره زمین میشود.» با این فعال محیط درباره مفهوم گیچ، سبک زندگی سبزش و فعالیتهایی در زمینه محیطزیست انجام میدهد به گفتوگو نشستیم.
-درباره گیچ توضیح دهید و اینکه دلیل انتخاب این نام چه بود؟
گگیچ نام درختی دیر زی و با استقامت بالا در روستای گیلی است. نامهای دیگر این درخت ولیک، گیرچ، گیورچ و زالزالک وحشی است. روزگاری تعداد زیادی از این درخت در کوههای روستای گیلی وجود داشت اما امروز تعداد آنها از انگشتان دست کمتر است.
یکی از اهداف من برای انتخاب نام گیچ برای مجله و فعالیتهای فرهنگی-محیطزیستی معرفی و نشان دادن ارزش و اهمیت گونههای بومی در حفظ پایداری و سلامت طبیعت است.
طی اینسالها جایگاه درختان بومی در میان جوامع ارتقا یافته و من در ادامه تلاش میکنم در فرصتی مناسب و به کمک جامعه محلی درخت گیچ را در روستای خودم احیا کنم.
-چه اتفاقی باعث شد فعالیتهایتان را در رابطه با محیطزیست شروع کنید؟
ووقتی از دوران کودکی به روستا میرفتیم و همراه پدربزرگ برای امور کشاورزی از روستا خارج میشدیم ارتباط مستقیم و خودانگیختهای با عناصر طبیعت داشتم؛ یک روز مار میدیدم، یک رو خرگوش، روباه، لاکپشت، بلبل، قورباغه، خارپشت و… مرحوم پدربزرگم درحالیکه آزادی عمل به من میداد همواره مراقب سلامتی من بود و البته به من هشدار میداد که به جانداران آسیب نزنم.
در کنار این ارتباط مفید با جهان هستی شاهد زحمات پدربزرگ و مادربزرگم در مراحل مختلف کشاورزی و باغداری، دامداری و فرآوری محصولات مختلف بودم. تمام اینها آن اتفاقی بود که باعث شد بعدها در بزرگسالی توجه بیشتری به محیطزیست، طبیعت و حیاتوحش داشته باشم.
-عمده فعالیتهایتان در این رابطه چیست؟
تترویج سبک زندگی سبز و نهادینه کردن این تفکر و رفتار سبز در زندگی افراد جامعه که در نهایت به واسطههای مختلف باعث حفاظت از سیاره زمین میشود. به زبان دیگر من و دوستانم تلاش میکنم با مشارکتجویی و جذب همکاری شهروندان دستبهدست هم بدهیم تا از میزان شرمندگی ملی در قبال آیندگان کم کنیم.
در طول شبانهروز بهطور میانگین ۵ ساعت از وقتم را برای تولید محتوا، بهروزرسانی مجله گیچ، رسیدگی به حسابهای مجازی، برگزاری نشستهای فرهنگی-محیطزیستی گیچ و از همه مهمتر پاسخگویی به پرسش مخاطبان صرف میکنم؛ تمام این کارها داوطلبانه و در راستای دغدغههای فردی بنده انجام میشود.
-توجه به نوع سبزه ای که در نوروز برای سفره هفت سین سبز میشود یکی از مواردی است که توسط شما مطرح شد؛ این حساسیت و توجه از کجا منشأ گرفت؟
سسال ۱۳۹۳ با چند مسئله روبه رو بودم. اولین موضوع این بود که سبزههای آماده از کشور چین وارد بازار ایران شد تا سر سفره هفتسین قرار بگیرد. یعنی شهروندان ایرانی برای پاسداشت نوروز باستانی سبزه چینی سر سفره قرار میدادند و این اتفاقی نامیمون بود.
مسئله دیگر رها کردن سبزهها در محیط زیست بود که باعث آسیب به طبیعت میشد. بعد از کلی تحقیق راه حل را از سنتها در شهر یزد پیدا کردم. مردم یزد برای سبزه نوروز سبزیجاتی مانند تره تیزک میکارند و بعد از استفاده در سفره هفت سین آن را مصرف میکنند.
پس تلاش کردم پیشنهاد کاشتن سبزیجات برای سبزه نوروز را ترویج کنم و از همراهان بخواهم سبزیجات کاشته شده را در پایان نوروز به گلدان بزرگتر یا باغچه منتقل کنند و از آن برای خوراک روزانه استفاده کنند. هدف ما ایجاد فراگردهای نشاط آوری طبیعی در خانه و خانواده بوده و هست. این موضوع باعث حساسیت اعضای خانواده نسبت به سبک زندگی خود میشود.
-فکر میکنید اینگونه فعالیتها چقدر در فرهنگسازی تأثیرگذار است؟
ببه نظر من فرهنگسازی وجود ندارد. برخی از ما دچار فراموشی شدهایم؛ یعنی در گذار از جامعه سنتی به مدرن برخی از آداب و رسوم یا رفتارهای محیطزیستی خود را که برگرفته از سنتها و آموزههای دینی بوده فراموش کردهایم. امروز نیازمند هستیم تا این آموزهها بازتعریف و معرفی مجدد شوند.
بنابراین ما نیاز به ساختن فرهنگ نداریم، بلکه نیازمند ترویج فرهنگ، آموزش و معرفی آن آموزهها هستیم. مثال زیاد است، یکی از دوستان میگفت هر وقت به طبیعت میرود و طبق روال گذشته میخواهد گلی را بچیند یا شاخهای را بشکند توصیههای آقای گیچ جلوی چشمش میآید و آن کار را انجام نمیدهد.
اما به نظر میرسد تأثیر فعالیتهای شما کم است. می دانم زمان زیادی را برای این کارها میگذارید ولی فکر نمیکنید کارهای بهتر و مؤثرتری میتوانید انجام دهید که آورده مادی برایتان داشته باشد؟
ححقیقتاً طی این سالها وقت زیادی صرف این فعالیت داوطلبانه در حوزه فرهنگ و محیطزیست کردهام. با امیدواری آنچه در توان داشتم گذاشتهام اما من هم با شما همعقیده هستم که تأثیر آنچنانی نداشته است.
چون یک رویه غلط مانند استفاده از ظروف یکبار مصرف خیلی زودتر از نوع فعالیتهای من در میان افراد، جایگاه خود را پیدا میکند. زیرا بحث راحتطلبی است و انسان هم ذاتاً به دنبال راحت شدن امور است.
تلاش من و هم پیمانان من برای گسترش سبک زندگی سبز به گونه ای خلاف جهت سرمایهداری شنا کردن است، یعنی مقابله مسالمتآمیز با مصرفگرایی، کالامحوری و راحتطلبی انسانهایی که مسئولیتهای فردی و اجتماعی خود را فراموش کردهاند.
من این کار را رسالت خودم میدانم و ارزش چنین فعالیتی برای من از یک فعالیت اقتصادی به مراتب بیشتر است و خوشحالم که تا امروز بخشی از عمرم را در این راه صرف کردهام.
-سبک زندگی شما در خانه هم حفاظت از محیطزیست است.
ددر اصل امروز نیازهای انسان باعث ایجاد بحرانهای جدی در سیاره زمین شده است؛ از گرمایش زمین تا تغییرات اقلیمی. معتقدم که بسیاری از ما باید در سبک زندگی فردی و خانوادگی تجدید نظر کنیم. بنابراین خودم پیشقدم شدهام.
برای نمونه در خانه تلاش میکنیم تا جای ممکن زباله تولید نکنیم. خرید فلهای انجام میدهیم تا بستهبندی پلاستیکی و کاغذی کمتری به زباله تبدیل شود،. هنگام خرید از فروشنده کیسه پلاستیکی نمیگیریم. پسماند تر را به کمپوست تبدیل میکنیم.
در زمستان داخل خانه لباس گرم میپوشیم. پیش از تابستان کولر را سرویس میکنیم تا بازدهی آن بالا برود. به اندازه نیاز غذا میپزیم و دورریز نان و غذا نداریم،. در مصرف آب دقت و توجه داریم.
از مد پیروی نمیکنیم و تا زمانی که واقعاً نیاز نداشته باشیم لباس نمیخریم و… انجام تمام این کارها شاید در ابتدا سخت باشد اما استمرار در آن باعث تغییرات فردی و تبدیل شدن این امر پسندیده به عادت مثبت میشود.
-اینگونه زندگی کردن سخت نیست؟
چچه هدفی بالاتر از اینکه خودمان را از قید و بند جهان سرمایهداری رها کنیم و باب میل خودمان و به طور طبیعی زندگی کنیم. با سبک زندگی سبز ابتدا به خودمان کمک و بلکه رحم کردهایم، بعد به سیاره زمین و در نهایت به آیندگان.
-فضای کاری و وسیله اطلاع رسانی شما شبکه اجتماعی است. این فضا را چقدر برای مطرح کردن اینگونه مسائل مناسب می دانید؟
ههرجا که مخاطب داشته باشد میتوان فعالیتهای اجتماعی مؤثر انجام داد. از طرفی تعامل و دریافت بازخورد برای کاری که من انجام میدهم بسیار اهمیت دارد. چنین چیزی تنها در فضای مجازی امکان پذیر است.
اکنون اینستاگرام بستر مناسبی برای فعالیتهای اینچنینی است. شاید تنها رسانه که تحت اختیار خودمان داریم همین فضای مجازی است. البته گاهی مصاحبههایی در تلویزیون و رادیو هم انجام میدهم. اما فضای مجازی این فرصت را به ما داده تا در فعالیتهای خودمان پایداری و استمرار داشته باشیم.
-از مدرسه محیطزیستتان هم بگویید و اینکه توسعه اینگونه مدارس چقدر میتواند تأثیرگذار باشد.
تتابستان سال ۱۳۹۶ به کمک ۱۰ نفر از دوستان مدرسه طبیعت طهران را تأسیس کردیم و مجوز لازم را از مدیرکل وقت محیطزیست تهران به مدت ۶ ماه گرفتیم. در آن دوره بدون حمایت از سوی ارگانهای مختلف فعالیت مطلوبی داشتیم.
اما با توجه به تغییر ریاست سازمان و روی کار آمدن دکتر کلانتری مجوز ما تمدید نشد و به احترام قانون تا زمانی که ساز و کار قانونی فراهم نشود فعالیت نمیکنیم. اما مدرسه طبیعت فرصتی بسیار عالی است تا بچهها آنچه را من در کودکی به طور آزاد و خودانگیخته در طبیعت تجربه کردم تجربه کنند.
-واکنش مردم نسبت به فعالیتها و تذکرات شما چیست؟
ااین یک مهارت است که چطور با افراد وارد گفتوگو شویم. چون انتقال مفاهیم به میزان پذیرش مخاطب ارتباط دارد. عمدتاً نباید فرد را مستقیم مورد خطاب قرار داد و همه اینها در طول سالیان سال کار داوطلبانه و رویارویی با افراد مختلف خاصل میشود.
وقتی بدانیم پیام و مفهوم کلام را چطور به مخاطب منتقل کنیم تا حد زیادی مورد پذیرش قرار میگیرد. در این راه باید صبور و باحوصله بود و برای مخاطب وقت کافی گذاشت.
-وقتی با یک هنجارشکنی نسبت به محیطزیست رو به رو میشوید چه واکنشی نشان میدهید؟ عصبانی میشوید یا این موقعیت را تبدیل به فرصت میکنید برای بیان تفکراتتان؟
اابتدا مانند یک خبرنگار تلاش میکنم اطلاعاتم را نسبت به آن بیشتر کنم. کشف حقیقت یا صحت و سقم ماجرا اولین اصل است. سپس مسئله پیش آمده را تحلیل و بررسی میکنم و با کارشناسان مشورت میکنم و در ادامه اگر در توانم باشد و وقت لازم را داشته باشم برای بهبود آن مسئله تلاش میکنم.
البته گاهی بعضی دلسوزیها در رابطه با محیط زیست آسیبهای بسیاری را به همراه دارم. یکی از موارد پائیز سال گذشته رخ داد.
فراخوانی مبنی بر تجمع بزرگ در میراث جهانی بیابان لوت در فضای مجازی منتشر شد. چون این اقدام کاملاً برخلاف اصول بود با جدیت آن را پیگیری کردم،. سپس با مشورت گرفتن از متخصصان و افزایش آگاهی در طول دست کم ۲ ماه فعالیت صبورانه در گروه تلگرامی افراد را با آسیبهای مختلفی که در پی تجمع چندهزار نفری ممکن بود رخ دهد آگاه کردم.
ابتدا درخواست عضویت در گروه تلگرامی آن همایش را دادم. برنامهها و اهداف مطرح شده را رصد کردم، در همایش اولی که تهران برگزار کردند، شرکت کردم و سپس پیشنهاد تشکیل کارگروه محیطزیستی برای این همایش را دادم و در ادامه مسئولیت آن را نیز عهدهدار شدم.
مبانی جهانی اکوتوریسم را مطرح کردم و در نهایت با یک جلسه و یک نشست رسمی و البته کمک دوستان و تلاشهای دیگر و انعطاف پذیری مجری همایش، این برنامه از محل میراث جهانی لوت خارج شد.
انتهای پیام/