طبیعت و کودک (مجله رشد)

طبیعت و کودک
آینده سازان مملکت
مجله سبک زندگی سبز gich.ir به نقل از مجله رشد: حتما شما هم به خاطر دارید که معلمها و دبیران همیشه در مقاطع مختلف تحصیلی در دهههای شصت و هفتاد به ما میگفتند: شما آینده سازان مملکت هستید… و امروز همان آیندهای است که قرار بود ما بسازیم؛ به نظر شما دهه شصتیها با توجه به شیوههای آموزشی و نگرشهای تربیتی که در مدارس وجود داشت، آیا امروز تنوانستهاند آنطور که شایسته بوده تاثیرگذار و سازنده باشند؟
برای پاسخ نیاز به آمارهای مختلف نیست، همینکه شما یک هفته در خیابانهای شهر رانندگی کنید، چند دفعه به تفرجگاههای اطراف شهر بروید، به دادگاه خانواده، کلانتری و… سر بزنید متوجه انواع ناهنجاری در جامعه میشوید. آیا این ناهنجاریها روایتگر افزایش چشمگیر معضلات فرهنگی، محیطزیستی، اجتماعی و اقتصادی نیست؟
آیا این رویه و سیر صعودی ناهنجاریهای اجتماعی بیانگر آن نیست که باید امروز در شیوههای آموزشی خود تجدید نظر کنیم؟
سیستم آموزشی طی سالهای بعد از انقلاب به کودکان ما چه چیزهایی داد و چه چیزهایی را از آنها گرفت؟ منطق حکم میکند ناکامی کودکان متولد دهه شصت ریشهیابی و بررسی شود، تا این رویه به دور باطلی برای کودکان امروز و جامعه تبدیل نشود؛ اما وضعیت کودکان امروز چطور است؟
کودک امروز
طبق ماده یک پیمان نامه جهانی حقوق کودک (یونیسف)، منظور از کودک افراد زیر سن ۱۸ سال است. صحبت ما در مورد تمام کودکان ایرانزمین، بدون درنظرگرفتن رنگ پوست، نژاد، زبان، دین و مذهب است؛ یعنی کودک تا این سن نیاز به مراقبت و حمایتهای جدی و مستمر از طرف خانواده، جامعه، سیستم آموزشی، دولت و سازمانهای حمایتی دارد.
دورهی کودکی زمان طلایی رشد فکری و جسمی، رشد شخصیتی و عاطفی، کشف و شکوفایی استعدادها، افزایش قدرت تصمیمگیری و در نهایت افزایش قدرت استقلال و توانمندی در انتخاب است.
اما کودک امروز مجموعهی پیچیدهای از نیازها، خواستهها و توقعات است که با تکنولوژی و شرایط روز جامعه پیوند خورده؛ فضای عمومی و چیدمان شهری با توان جسمی و نیاز روحی او هماهنگی اندکی دارد. همزیستی او با تبلت و زندگی آپارتمانی، نبود همبازی، فضای ناایمن در کوچه و ترجیح والدین بر ساکت و سرگرم بودن کودک در خانه، باعث رشد زندگی سلولی در خانوادهها و افزایش مسائلی چون بیش فعالی، اضافه وزن، کم تحرکی و انزوا طلبی در میان کودکان شده است.
البته در طرف دیگر پدر و مادر بدون توجه به نیازهای طبیعی فرزندشان در دورهی کودکی توقع دارند که او در آینده حتما دکتر و دانشمند شود، به همین دلیل او را از سنین پایین در کلاسهای فشرده و منسجم متنوعی ثبت نام میکنند؛ ورود به مدرسه و آغاز ماراتون تحصیلی هم یکی دیگر از نقاط مشترک کودکان است.
نیازهای طبیعی کودک
انسان هزاران سال در دامان طبیعت رشد کرده و با عناصر مختلف طبیعی مانوس بوده است. شاید امروز طبیعت به عنوان یک نیاز اساسی بشر تنها قلمی باشد که در سبد خانوار جامعهی ما جایی ندارد! سبک زندگی و بافت شهرهای امروز کودکان را از حق طبیعی خود محروم ساخته و جایگزینهایی مصنوعی برای آن تعریف کرده است.
کودکان ناچار هستند نیاز ذاتی خود به کنجکاوی و کاوش، بازی و رویاپردازی در طبیعت را از طریق بازیهای رایانهای که دارای هیجانات کاذب و مخرب است، رفع کنند. آیا ما به عنوان بزرگترها و والدین تلاشی برای رفع این نیاز طبیعی کودکان کردهایم، آیا به فرزند خود اجازه میدهیم گِل بازیکند، به جای قلم با انگشت نقاشی بکشد و حشرات یا حیوانات را لمس کند؟
تهدیدهای موجود
آیا بستری مناسب برای بازی کودکان وجود دارد، جایی که امنیت و سلامت کودکان در مواجه با افراد و اشیاء به خطر نیفتد؟! آیا مدارس فعلی غیر از زمان استراحت و کلاس ورزش فعالیت خلاقانهای دارند تا نیاز کودکان به تعامل و کارگروهی را به دور از نمره و درس کلاسی رفع کند؟
شوربختانه طی ماههای گذشته اخبار ناخوشایندی از کودک ربایی، اذیت و آزار جنسی و حتی قتل کودکان در نقاط مختلف کشور منتشر شده است. بیتردید این اخبار باعث افزایش حساسیت و نگرانی والدین برای فرزندانشان شده، تا جایی که شاید محدودیتهای سفت و سختی هم برای او اعمال کنند.
در حالی که شاید کودک از برخی تهدیدها هیچ تصوری نداشته باشد و حتی برخی از تهدیدها برای او جنبه بازی و سرگرمی داشته باشد. سادهترین نوع تهدید آسانسور است که البته کودکان آسناسور بازی را خیلی دوست دارند.
نوع دیگر تهدید از جانب فضای مجازی است، در حالی که فقر سواد رسانهای در جامعه وجود دارد، برخی از پدر و مادرها هم صرفا به جنبهی ساکت و آرام بودن فرزند خود راضی هستند و از اینکه چه تهدیداتی در پس فضای مجازی وجود دارد، غافل هستند.
فرصتها
احتمالا بوستانها و پارکهای جنگلی موجود در شهرها یکی از ابتداییترین فرصتها برای خانواده و حضور کودک در فضایی شبیه به طبیعت است، اما چند پارک را میشناسید که ورود به چمن آزاد باشد، یا محلی بری خاک بازی و گل بازی کودکان فراهم شده باشد، جایی داشته باشد که کودکان بتوانند به دفعات همدیگر را آنجا ببینند و بازی کنند؟
غیر از مدارسی که در طرح مدارس محیط زیستی یا سبز فعالانه کار میکنند، چند مدرسه را میشناسید که بستری برای کشت و زراعت دانشآموزان ایجاد کرده باشند، چند مدرسه را میشناسید که برای دروسی چون علوم، جغرافی، اجتماعی و تاریخ به کودکان فرصت حضور در طبیعت، کوهستان، سطح جامعه و موزه را بدهد، آیا وقت آن نرسیده که فرصت تجربه و لمس طبیعت را به کودکان بدهیم؟ آیا وقت آن نرسیده تا مدیران مدارس، معلمان و دبیران به روشهای دیگر هم فکر کنند؟
ایدهای جدید و راهکاری مناسب
قاعدتا بسیاری از ما دست کم ۱۲ سال پشت نیمکتهای مدرسه نشستهایم، مدتی را پشت کنکور بودیم و احتمالا سپس در دانشگاه ادامه تحصیل دادیم، برخی با هدف و عدهی زیادی هم بی هدف و بدون هدایت تحصیلی؛ آیا در مدارس عادی کسی به دانش آموزان مهارتهای زندگی، حل مسئله، تصمیمگیری و هدفگذاری و انتخاب درست را یاد دادهاند؟!
مگر یک فرد بالغ و خودساخته در جامعه در شغل و زندگی به چیزی غیر از این مهارتها احتیاج دارد؟! کجا میتوان به ارتقاء چنین مهارتهایی به طور طبیعی و خودانگیخته امید داشت، ایده جدید و راهکار مناسب چیست؟
شاید برای پدران و مادرانی که در این سیستم آموزشی رشد کردهاند و حتی برای معلمانی که ساختار آموزشی کنونی را مقدس میدانند، سخت باشد که نیاز حقیقی کودک به بازی و حضور آزادنهی او را در طبیعت هضم کنند؛ در حالی که شرایطی فراهم شده تا کودکان ۳ تا ۱۲ سال بدون ترس از قضاوت و مقایسه شدن با دیگر دانش آموزان، نمره و امتحان پایانی، ریاضی و دیگر دروس مدرسه را به کمک حواس پنجگانه و در مجاورت عناصر طبیعت به طور غیر مستقیم آموخته و درک میکنند.
مدرسه طبیعت ایدهای جدید و راهکاری مناسب است برای هدایت تحصیلی در راستای استعدادهای ذاتی، شناخت جهان هستی، جامعه پذیری، رفع مسائل عاطفی ناشی از تک فرزندی و دهها مورد دیگر.
حال چطور میتوانیم نسلی را تربیت کنیم و پرورش دهیم که حقیقتا آینده ساز مملکت باشند؟
دانلود فایل پیدیاف مجله رشد: یادداشت احسان میرزائی با عنوان کودک و طبیعت در رشد آموزش پیش دبستانی
نویسنده: احسان میرزائی/ کنشگر محیط زیست و کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
منبع: مجله رشد آموزش پیشدبستانی شماره ۳۵. زمستان ۱۳۹۶
http://www.roshdmag.ir/fa/article/20136
1 دیدگاه