چرا باید به کمپین سبزی نوروز پیوست؟
نان و محصولات کشاورزی به کالا تبدیل شدهاند
امروز من و شمای شهرنشین و متمدن، تحصیلکرده و با کلاس که از بوی پهن گاو و گوسفند بدمان میآید، مسئول مستقیم بیکاری و آوارگی روستاییان هستیم.
یادداشت روز گیچ به قلم احسان میرزائی ایده پرداز و مدیر کمپین سبزی نوروز: این روزها اگر با دقت به سبک زندگی خومان نگاه کنیم متوجه میشویم که بیشتر فراگردهای ارگانیک یا طبیعی در زندگی ما، جای خودش را به فرایندهای ماشینی و روابط صفر و یکی داده است. با کمی دقت و توجه به فضا و طراحی شهری و جریانات اجتماعی که برای خودمان ایجاد تعریف کردهایم، در مییابیم که آن ذهن و فکر خلاق و پویای طبیعی را کم کم از دست میدهیم و رفتارهای ما از اصل طبیعت دور شده است.
روزمرگی ما را غافل کرده
امروز فکر و ذهن بسیاری درگیر گرفتن وام، اجاره خانه و پول پیش خانه، شهریه دانشگاه و هزینه سرویس مدرسه بچهها است؛ البته این گرفتاریها شاید در مقابل هزینهها و گرفتاریهای انواع بیماریهای کوچک و بزرگ که به واسطهی آلودگی شنیداری و دیداری، آب و هوا، خوراک و پوشاک است، ناچیز باشد.
امروز گرفتاری مردم آنقدر زیاد شده که فرایند تولید نان را از مزرعه و دستان پینه بستهی پیرمرد کشاورز تا پخت نان فراموش شده است؛ نان به کالا تبدیل شده و با توجه به کیفیت پخت در نانوایی، خرید و کیفیت نگهداری نان توسط شهروندان، شاهد آن هستیم که در سطح شهر، کنار و گاهی داخل مخازن زباله نان زیادی به عنوان دور ریز یا زباله ریخته شده است.
به نظر شما من نوعی که هیچ ارزش و حرمتی برای نان قائل نیستم، چطور میتوانم مدعی باشم که به آداب و رسوم باستانی کشورم پایبند هستم؟
آیا برخی ارزشهای فرهنگی و اجتماعی و رفتارهای اخلاقی ما در تنگنای زندگی شهری و تمام معضلات و مشکلات اجتماعی که داریم یکی پس از دیگری در حال کمرنگ شدن و فراموشی نیستند؟ آیا هنوز کوچکتر به احترام بزرگتر پا دراز نمیکند؟
بی اعتنایی و ساده انگاری به تمام هزینههای تولید محصول استراتژیک گندم، چه به شکل نان باشد و چه سبزهی سفره هفت سین، یعنی غفلت بخش اعظم جامعه از فرهنگی که در گذشته پیوند عمیقی با طبیعت داشته؛ یعنی مصرفگرایی، یعنی طرف حساب من شهروند تهرانی فقط فروشگاه، سوپر مارکت و میوه فروشی است و برام هیچ اهمیتی نداره که فرایند تولید این محصولاتی که روزانه مصرف میکنم به چه شکل است!
امروز اگر فردی در تهران بخواهد طبق سنت قدیم، تکه نانی را از روی زمین بردارد و در محلی که زیر پای رهگذران نباشد قراردهد… اگر قطع نخاع نشود، حتما دیسک کمر و آرتروز را همراه با چند ناراحتی دیگر یکجا میگیرد.
پس ما را چه میشود و چه میباید؟
آیا وقت آن نرسیده که از کارهای هرچند کوچک و پیشپا افتاده شروع کنیم تا بار دیگر پیوند دیرین خود را با طبیعت بازیابیم، آیا بد است که سبزیکاری در خانهها رواج پیدا کند؟
کمپین #سبزی_نوروز در حالی پیشنهاد کاشتن سبزیجات برای سفره هفت سین را میدهد، که اگر با دقت به جامعه در حال گذار خود نگاه کنیم، در مییابیم که نه تنها ارزشهای دینی و فرهنگی رو به فراموشی و انحراف میروند، بلکه شرایط وخیم محیطزیست و طبیعت هم مزید بر علت شده و امروز شاهدیم که مهاجرت از روستاها به شهرها چندین برابر افزایش داشته است؛ که خود معضلی اجتماعی تلقی میشود.
امروز من و شمای شهرنشین و متمدن، تحصیلکرده و با کلاس که از بوی پهن گاو و گوسفند بدمان میآید، مسئول مستقیم بیکاری و آوارگی روستاییان هستیم. فشار زیاد و توقع بالای شهرنشینان، تجملگرایی و مصرفزدگی، کالا محوری و نگاه مادی شهر نشینان باعث تحمیل مسائل و مشکلات عدیدهای بر روستاییان شده و میشود.
حلقههای مفقود زندگی شهری
امروز در شهرها نگاه کالایی به محصولات کشاورزی داریم و فرایند کاشت و داشت، برداشت و فرآوری، حمل و نقل محصولات را فراموش کرده ایم؛ جز در محافل محیطزیستی که دغدغهها و نگرانیها در میان همفکران بسیار است، در کدام جلسه و نشست میتوان صحبتی از #آب_مجازی شنید؟
مگر غیر از این است که در تولید گندم (برای یک کیلو تقریبا۱۱۰۰لیترآب) و حبوبات آب زیادی مصرف میشود؟
مگر غیر از این است که بسیاری از شهروندان نسبت به میوههای در یخچال، نان، شیر، برنج، پنیر و… بی اعتنا شدهاند و به راحتی آن را به زباله تبدیل میکنند؟
راهکار چیست؟
کمپین سبزی نوروز در پی ایجاد فراگردههای حساسیت زا در افراد و خانوادهها است. حساسیتهایی که باعث افزایش توجه، مسئولیتپذیری و افزایش انگیزه در شهروندان برای ارتباط گرفتن با طبیعت میشود.
سبزیکاری در خانه باعث افزایش شادابی و نشاط خانوادهها میشود. پیشنهاد کاشت سبزیجات و قرار دادن آن سبزی در سفره هفت سین، برخاسته از دغدغههای محیط زیستی و فرهنگی و روشی دیرینه و برگرفته از خرده فرهنگهای موجود در کشورمان است.
اگر من و شما فقط یک هفته پسماند تر خانه خود را برای تولید کمپوست جمع کنیم، تازه شاید متوجه خطای بزرگ خود در طول سالیان متمادی شویم، که چرا پسماند تر را دور میریختیم؟! پسماندی که میتواند درآمد زا باشد، پسماندی که میتواند به کمپوست و بستری مناسب برای کشت سبزیجات تبدیل شود.
بیابید با ترویج نیکی، با ترویج رفتار زیبا، با یاد آوری مسئولیتهای اجتماعی، با ترغیب دوستان و اطرافیان، با مطالبه گری از مسئولان، با حمایت از تنها سیارهای که میراث گذشتگان برای ما و میراث ما برای آیندگان است با وجدانی آسوده روی زمین رتاه بریم و بعد از آن در دل زمین به آرامش برسیم.
پایان پیام