به لطف دوستان خون گرم و میهماننوازم در انجمن محیطزیستی سوکا به شهرستان دیّر دعوت شدم. سفری خاص در میان مردمانی با فرهنگ و روابط اجتماعی خاص؛
پیرمردی گفت: چند روزی بیمار بودم و یه روز تو خونه خرجی نداشتیم، همسرم گفت هیچی نداریم، منم با همون حال رفتم دریا و خدا خواست صید خوبی داشتم و با پول ماهیها مسئله حل شد.
معیشت بیشتر ساحلنشینان چه مستقیم و چه غیر مستقیم به دریا وابسته است، دریایی که آن را خلیج پارس مینامیم و بارها در رسانهها و فضای مجازی سر نام آن دعوا کردهایم.
اما آیا از مردمانی که زندگیشان به این دریای زیبا وابسته است، حالی پرسیدیم؟ آیا میدانیم که چه بر سر بیمه صیادان، فعالیت شرکت تعاونی صیادی، بیمه جاشوها و… آمده است؟
آیا آن شهروند عزیز ایرانی که از نام خلیج پارس دفاع میکند، از تخریب صخرههای مرجانی، نابودی سواحل ماسهای و خشکاندن خلیجپارس از سمت ایران چیزی میداند؟
باور کنید نمیداند، که اگر میدانستند میگفت: خلیج پارس را بدون آلودگی میخواهیم، خلیج پارس را بدون صید ظالمانهی ترال میخواهیم، خلیج پارس را با سواحل بکر آن میخواهیم. البته این حرف به آن معنا نیست که کشورهای عربی برای خلیج پارس تشک پر قو پهن کردهاند؛ بلکه منظور این است که هم شهروندان ایرانی، هم عربی و حتی تمام ساکنان روزی زمین باید نسبت به آلودگی آب و تخریب زیستگاههای دریایی و اقیانوسی حساس باشند.
اتفاقا یکی از موضوعاتی که خوب است جهانی شود حفاظت از محیطزیست و طبیعت است، کنشگری و مطالبهگری در این حوزه است. هرچند در کشور ما هنوز عدهی زیادی هشتشان گرو نهشان است و حتی اعتنایی به گل پلاستیکی خانهی خود ندارند؛ اما در مقابل جهان سرمایهداری که هست و نیست سیاره زمین را فدای سود و منفعت کرده باید ایستاد.
و باز این ندانستن و بی اعتنایی دلایل زیادی دارد که هر یک از ما باید به خودمان، شغل و تخصصمان بنگریم تا ببینیم کجا کمکاری کردیم، چه کارهایی نکردیم که طبیعت کشورمان از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب تخریب و نابود شده یا در حال نابودی است!
شاید این گزارش سفر به نظر برخی عجیب باشد، که البته عجیب هم هست و من کلا عجیب هستم که به سوژههایی میپردازم که برای دیگران هیچ اهمیتی ندارد.
چون برخی سفر میکنند تا آرشیو عکسهای سلفی خودشان رابرای روزها و هفتههای بعد تکمیل کنند. آرشیوی از عکسهای کادربندی شده و برش خورده، که افراد سعی کردهاند زبالههای روی زمین، خرابیها و زشتیها، در کنار آن لبخند و چهره خوشحال قرار نگیرد!
پارس شمالی و جنوبی
روزی که هواپیما از باند فرودگاه مهرآباد تهران به مقصد فرودگاه خلیج پارس عسلویه پرید، میدانستم که عسلویه همچنان به دلیل فعالیت صنایع عظیم پتروشیمی پارس جنوبی همچنان پر از دود و انواع گازهای سمی و گلخانهای است، دوستی میگفت اخیرا آنقدر گوگرد در هوای عسلویه زیاد بود که لباس مردم روی بند رخت زرد میشد. هوای عسلویه و مناطق اطرافهمیشه سیاه و دود الود است، همراه با گازهای گلخانهای، به قول ابراهیم که با اون لهجه شیرین دیّری گفت: وقتی بارون نیاد هوای عسلویه آنقدر آلودهاست که نمیشه نفس کشید و وقتی هم که بارون بیاد بارون اسیدی میشه! خدا هم مونده با ما چه کار کنه…
دست بر قضا منطقه ویژه اقتصادی دیگری هم وجود دارد که به نام پارس شمالی شناخته میشود و در شهرستان دیّر واقع شده است، دوستانم در انجمن محیطزیستی سوکا و دیگر کنشگرانجامعه مدنی دیّر که فجایع انسانی و محیطزیستی عسلویه را به چشم دیدهاند و زنگ خطر پارس شمالی را شنیدهاند؛ نشستی با عنوان چالش های پیش روی محیط زیست شهرستان دیّر ترتیب دادند تا سرآغازی باشد برای مطالبهگری آگاهانه و مسالمت آمیز در رابطه با بکارگیری استانداردهای جهانی (اجتماعی، محیطزیستی و…) در پارس شمالی.
باید بدانیم که این نشست، اقدامات و پیگیریهای بعد از آن که انشاالله به بار بنشیند، نهتنها برای شهرستان دیّر، بلکه برای سیاره زمین مفید است.
عکسهایی از بزرگترین بندر صیادی ایران و بازار ماهیفروشان بندر دیّر:
احسان میرزایی - کنشگر مستقل محیط زیست - حامی حقوق کودکان - داوطلب امداد در سیل و زلزله - کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه - کارشناس ارشد روابطعمومی - موسس مدرسه طبیعت طهران - مشاور فرهنگی محیط زیستی - ایدهپرداز کمپینهای فرهنگی-محیطزیستی: کمپین سبزی نوروز، کمپین ایران پاک و... - اولین مروج تخصصی سبک زندگی سبز به زبان فارسی - #احسان_میرزائی
ممنون از عکس های زیباتون
سلام .عکس ها ومطالب عالی بود .تشکر بابت انعکاس وکار زیبا